کانون فرهنگی و هنری اسرار روداب

مسجد جامع روداب

آقا اجازه خسته ام از ا?ن همه فر?ب

پنجشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۱، ۰۳:۵۱ ق.ظ



آقا اجازه خسته ام از ا?ن همه فر?ب    از ها? و هو? مردم ا?ن شهر نا نج?ب

آقا اجازه پنجره ها سنگ گشته اند    د?وارها? سنگ? از کوچه ب? نص?ب

آقا اجازه باز به من طعنه م? زنند    عاشق ند?ده ها? پر از نفرت رق?ب

«ش?ر?ن»? وجود مرا «تلخ» م? کنند    «فرهاد»ها? ک?نه پرست پر از فر?ب . . .
??
دوست دارم که ?ک شب جمعه    صبح گردد به رسم خوش عهد?

ناگهان بشنوم زسمت حجاز    نغمه ? دلخوش انا المهد?
??
مرا با عشق خود درگ?ر کرد?    به پا?م با غمت زنج?ر کرد?

بدان دن?ا? ب? تو ه?چ باشد    دلم را از زمانه س?ر کرد?

تو با رفتن به پشت ابر ا?ّام    غروب جمعه را دلگ?ر کرد?

?ا اباصالح ادرکن? . . .
??
باز به انتظار تو جمعه غروب م?شود     اگر ب?ا?? از سفر آه چرا...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۲۲
هادی قلعه نوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی