دلتــــنـــگ نگاهتــــ شــــده ام...
جمعه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۱، ۰۴:۲۶ ب.ظ
سلام آقا? خوبم
دلم برات پر م?زنه آقا جون
کمتر از ?ک ماه د?گه تولدته و به قول ?ه دوست دارم دست و پا م?زنم واسه مشهد اومدن.
آقا جون دلم تنگه برا? عظمت گنبد طلات...تن سرد من گرم? نگاهتو م?خواد.
خستم آقا جون....خسته هستم از فاصله ها...از همه ? دشمن? ها? ز?ر ز?رک? خستم..ول? دلم خوشه به ا?نکه تو? اوج خستگ? صدام کن? و بگ? پاشو بار بند?لت ببند واسه تولدم دعوت? منم با چه شوق? راه? بشم ب?ام مشهدت.
هم?شه وقت? مشهد اومدنم نزد?که خوابها? رنگ? حرمت هر شب منو به عرش م?رسونه.ا?ن شبا کارم شده به عرش رس?دن.........?عن? اومدنم نزد?که؟؟؟؟؟
امام رضا نفسهام دارن صدات م?کنن...تو رو جوادت قسم واسه ?ه بار هم که شده بزار شب م?لادت حرمت باشمو اون عظمت فضا? بهشتت رو درک کنم.جان مادرت همه چ? رو رد?ف کن.
امشب ا? ناز،چه دلتنگ نگاهت شده ام
باز ا? مونس جان چشم براهت شده ام
برق چشمان تو امشب به سکوتم خند?د
باز ا? مونس جان چشم براهت شده ام
برق چشمان تو امشب به سکوتم خند?د
چونکه د?وانه ? آن چهره ? ماهت شده ام
۹۱/۰۶/۱۷