کانون فرهنگی و هنری اسرار روداب

مسجد جامع روداب


از روشها?? که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار م? بست ، تشک?ل مجالس بحث و مناظره بود . 
مأمون و بعد معتصم عباس? م? خواستند از ا?ن راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند . 
در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) ن?ز چن?ن روش? را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سن? از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نم? دانست که مقام ولا?ت و امامت که موهبت? است اله? ، بستگ? به کم?  و ز?اد? سالها? عمر ندارد . 
بار? ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره ا? که فرقه ها? مختلف اسلام? و غ?ر اسلام?  در م?دان رشد و نمو ?افته بودند و دانشمندان بزرگ? در ا?ن دوران ، زندگ? م? کردند و علوم و فنون سا?ر ملتها پ?شرفت نموده و کتابها? ز?اد? به زبان عرب? ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کم? سن وارد بحثها? علم? گرد?د و با سرما?ه خدا?? امامت که از سرچشمه ولا?ت مطلقه و الهام ربان? ما?ه گرفته بود ، احکام اسلام? را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعل?م و ارشاد پرداخت و به مسائل بس?ار?  پاسخ گفت . 
برا? نمونه ، ?ک? از مناظره ها?  ( = احتجاجات ) حضرت امام محمد تق? (ع ) را در ز?ر نقل م? کن?م : " ع?اش? در تفس?ر خود از ذرقان که همنش?ن و دوست احمد بن اب? دؤاد بود ، نقل م? کند که ذرقان گفت : روز? دوستش ( ابن اب? دؤاد ) از دربار معتصم عباس?  برگشت و بس?ار گرفته و پر?شان حال به نظر رس?د . 
گفتم : چه شده است که امروز ا?ن چن?ن ناراحت? ؟ 
گفت : در حضور خل?فه و ابوجعفر فرزند عل? بن موس? الرضا جر?ان? پ?ش آمد که ما?ه شرمسار? و خوار? ما گرد?د . 
گفتم : چگونه ؟ گفت : سارق? را به حضور خل?فه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزد? کرده بود . 
خل?فه طر?قه اجرا? حد و قصاص را پرس?د . عده ا? از فقها حاضر بودند ، خل?فه دستور داد بق?ه فق?هان را ن?ز حاضر کردند ، و محمد بن عل? الرضا را هم خواست . خل?فه از ما پرس?د : حد اسلام? چگونه با?د جار? شود ؟ 
من گفتم : از مچ دست با?د قطع گردد . خل?فه گفت : به چه دل?ل ؟ گفتم : به دل?ل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کر?م در آ?ه ت?مم آمده است : فامسحوا بوجوهکم و ا?د?کم . بس?ار? از فق?هان حاضر در جلسه گفته مرا تصد?ق کردند . 
?ک دسته از علماء گفتند : با?د دست را از مرفق بر?د . خل?فه پرس?د : به چه دل?ل ؟ گفتند : به دل?ل آ?ه وضو که در قرآن کر?م آمده است : ... و ا?د?کم ال?  المرافق . و ا?ن آ?ه نشان م? دهد که دست دزد را با?د از مرفق بر?د . 
دسته د?گر گفتند : دست را از شانه با?د بر?د چون دست شامل تمام ا?ن اجزاء م? شود . و چون بحث و اختلاف پ?ش آمد ، خل?فه رو?  به حضرت ابوجعفر محمد بن عل?  کرد و گفت : ?ا اباجعفر ، شما در ا?ن مسأله چه م? گو??د ؟ 
آن حضرت فرمود : علما? شما در ا?ن باره سخن گفتند . من را از ب?ان مطلب معذور بدار . خل?فه گفت : به خدا سوگند که شما هم با?د نظر خود را ب?ان کن?د . 
حضرت جواد فرمود : اکنون که من را سوگند م? ده?  پاسخ آن را م? گو?م . 
ا?ن مطالب? که علما? اهل سنت درباره حد دزد? ب?ان کردند خطاست . حد صح?ح اسلام?  آن است که با?د انگشتان دست را غ?ر از انگشت ابهام قطع کرد . 
خل?فه پرس?د : چرا ؟ امام (ع ) فرمود : ز?را رسول الله (ص ) فرموده است سجود با?د بر هفت عضو از بدن انجام شود : پ?شان? ، دو کف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه ?ا مرفق ?ا مچ قطع کنند برا? سجده حق تعال? محل?  باق? نم? ماند ، و در قرآن کر?م آمده است " و ان المساجد لله ... " سجده گاه ها از آن خداست ، پس کس? نبا?د آنها را ببرد . 
معتصم از ا?ن حکم اله? و منطق? بس?ار مسرور شد ، و آن را تصد?ق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد (ع ) قطع کردند . 
ذرقان م? گو?د : ابن اب? دؤاد سخت پر?شان شده بود ، که چرا نظر او در محضر خل?فه رد شده است 
. سه روز پس از ا?ن جر?ان نزد معتصم رفت و گفت : ?ا ام?رالمؤمن?ن ، آمده ام تو را نص?حت? کنم و ا?ن نصح?ت را به شکرانه محبت? که نسبت به ما دار?  م? گو?م . 
معتصم گفت : بگو . ابن اب? دؤاد گفت : وقت? مجلس? از فقها و علما تشک?ل م? ده? تا ?ک مسأله ?ا مسائل? را در آنجا مطرح کن? ، همه بزرگان کشور?  و لشکر? حاضر هستند ، حت?  خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوها??  که در حضور تو م? شود هستند ، و چون م? ب?نند که رأ? علما? بزرگ تو در برابر رأ? محمد بن عل? الجواد ارزش? ندارد ، کم کم مردم به آن حضرت توجه م? کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل عل? منتقل م? گردد ، و پا?ه ها? قدرت و شوکت تو متزلزل م? گردد . 
ا?ن بدگو?? و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد ا?ن مشعل نوران? و ا?ن سرچشمه دانش و فض?لت را خاموش سازد . ا?ن روش را - قبل از معتصم - مأمون ن?ز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع ) به کار م? برد ، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشک?ل مجالس مناظره زد و از جمله از ?ح?? بن اکثم که قاض? بزرگ دربار و? بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشها?? کند ، شا?د بتواند از ا?ن راه به موقع?ت امام (ع ) ضربت? وارد کند . اما نشد ، و اما از همه ا?ن مناظرات سربلند درآمد . 
روز? از آنجا که " ?ح?? بن اکثم " به اشاره مأمون م? خواست پرسشها? خود را مطرح سازد مأمون ن?ز موافقت کرد ، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمد تق? (ع ) احترام بس?ار کرد و آنگاه از ?ح?? خواست آنچه م? خواهد بپرسد . ?ح?? که پ?رمرد?  سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه م? فرما??  مسأله ا? از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت م? خواهد بپرس . 
?ح?? بن اکثم پرس?د : اگر کس? در حال احرام قتل ص?د کرد چه با?د بکند ؟ حضرت جواد (ع ) فرمود : آ?ا قاتل ص?د محل بوده ?ا محرم ؟ عالم بوده ?ا جاهل ؟ به عمد ص?د کرده ?ا خطا ؟ محرم آزاد بوده ?ا بنده ؟ صغ?ر بوده ?ا کب?ر ؟ اول قتل او بوده ?ا ص?اد بوده و کارش ص?د بوده ؟ آ?ا ح?وان? را که کشته است ص?د تمام بوده ?ا بچه ص?د ؟ آ?ا در ا?ن قتل پش?مان شده ?ا نه ؟ آ?ا ا?ن عمل در شب بوده ?ا روز ؟ احرام محرم برا? عمره بوده ?ا احرام حج ؟ ?ح?? دچار ح?رت عج?ب? شد . نم? دانست چگونه جواب گو?د . 
سر به ز?ر انداخت و عرق خجالت بر سر و رو?ش نشست . دربار?ان به ?کد?گر نگاه م? کردند . 
مأمون ن?ز که سخت آشفته حال شده بود در م?ان سکوت?  که بر مجلس حکمفرما بود ، رو? به بن?  عباس و اطراف?ان کرد و گفت : - د?د?د و ابوجعفر محمد بن عل? الرضا را شناخت?د ؟ سپس بحث را تغ??ر داد تا از ح?رت حاضران بکاهد . بار? ، موقع?ت امام جواد (ع ) پس از ا?ن مناظرات ب?شتر استوار شد . 
امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعل?م حقا?ق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته ا? داشت که : هر ?ک خود قله ا? بودند از قله ها? فرهنگ و معارف اسلام? مانند : 
ابن اب? عم?ر بغداد? ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهر? ، احمد بن اب? نصر بزنط? کوف? ، ابوتمام حب?ب اوس طائ? - شاعر ش?ع?  مشهور - ابوالحسن عل? بن مهز?ار اهواز? و فضل بن شاذان ن?شابور? که در قرن سوم هجر? م? ز?سته اند . 
ا?نان ن?ز ( همچنانکه امام بزرگوارشان هم?شه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه ا? مورد تعق?ب و گرفتار? بودند . 
فضل بن شاذان را از ن?شابور ب?رون کردند . 
عبدالله بن طاهر چن?ن کرد و سپس کتب او را تفت?ش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توح?د و ... - به او گفتند قانع نشد و گفت م? خواهم عق?ده س?اس? او را ن?ز بدانم . 
ابوتمام شاعر ن?ز از ا?ن امر ب? بهره نبود ، ام?ران? که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهتر?ن شاعر آن روزگار بود ، چنانکه در تار?خ ادب?ات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند . 
اگر کس? شعر او را برا? آنان ، بدون اطلاع قبل?  ، م? نوشت و آنان از شعر لذت م? بردند و آن را م? پسند?دند ، هم?ن که آگاه م? شدند که از ابوتمام است ?عن?  شاعر ش?ع? معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور م? دادند که آن نوشته را پاره کنند . 
ابن اب? عم?ر - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - ن?ز در زمان هارون و مأمون ، محنتها? بس?ار د?د ، او را سالها زندان? کردند ، تاز?انه ها زدند . کتابها? او را که مأخذ عمده علم د?ن بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بد?ن سان دستگاه جبار عباس?  با هواخواهان علم و فض?لت رفتار م? کرد و چه ظالمانه !

شهادت حضرت جواد (ع )
ا?ن نوگل باغ ولا?ت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ول? رنگ و بو?ش مشام جانها را بهره مند ساخت . 
آثار فکر? و روا?ات?  که از آن حضرت نقل شده و مسائل? را که آن امام پاسخ گفته و کلمات?  که از آن حضرت بر جا? مانده ، تا ابد ز?نت بخش صفحات تار?خ اسلام است . 
دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباس? از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مد?نه به بغداد ب?ا?د . 
امام جواد در ماه محرم سال 220هجر? به بغداد وارد شد . معتصم که عمو? ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت ا?ن امر - همچنان که اشاره کرد?م - ا?ن اند?شه شوم بود که مبادا خلافت از بن? عباس به علو?ان منتقل شود . 
از ا?ن جهت ، درصدد تحر?ک ام الفضل برآمدند و به و? گفتند تو دختر و برادرزاده خل?فه هست? ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن عل? الجواد ، مادر عل? هاد? فرزند خود را بر تو رجحان م? نهد . 
ا?ن دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأث?ر حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحر?ک و تلق?ن معتصم و جعفر برادرش ، تسل?م گرد?د . 
آنگاه ا?ن دو فرد جنا?تکار سم? کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا س?اه رو?  دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعر?ف و توص?ف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در ا?ن امر اصرار کرد . 
امام جواد (ع ) مقدار? از آن انگور را تناول فرمود . چ?ز?  نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شد?د? بر آن حضرت عارض گشت . 
ام الفضل س?ه کار با د?دن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پش?مان و گر?ان شد ، اما پش?مان?  سود? نداشت . 
حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گر?ه م? کن? ؟ اکنون که مرا کشت? گر?ه تو سود? ندارد . بدان که خداوند متعال در ا?ن چند روزه دن?ا تو را به درد? مبتلا کند و به روزگار? ب?فت?  که نتوان? از آن نجات ب?اب? . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولها?  د?گر? هم نقل شده است .

زنان و فرزندان حضرت جواد (ع )

زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزند? نداشت . 
حضرت امام محمد تق? زوجه د?گر? مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغرب?ه داشته است . 
فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بد?ن شرح : 

1 - حضرت ابوالحسن امام عل? النق? ( هاد? )
2 - ابواحمد موس? مبرقع
3 - ابواحمد حس?ن
4 - ابوموس? عمران
5 - فاطمه
6- خد?جه
7- ام کلثوم
8- حک?مه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگان? کوتاه و عمر? سراسر رنج و مظلوم?ت داشت .


بدخواهان نگذاشتند ا?ن مشعل نوران? نورافشان? کند . امام نهم ما در آخر ماه ذ?قعده سال 220ه . به سرا? جاو?دان شتافت . قبر مطهرش در کاظم?ه ?ا کاظم?ن است ، عقب قبر منور جدش حضرت موس? بن جعفر (ع ) ز?ارتگاه ش?ع?ان و دوستداران است .


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۲۴
هادی قلعه نوی

نظرات  (۱)

۲۴ مهر ۹۱ ، ۱۸:۵۹ کانون الغد?رشهرس?س
سلام بر تو اى جوادالائمه!

و بر آن بارگاه خدا?ى‏ات که تا دامنه ق?امت، چشم‏نواز همه از ره‏رس?دگانِ خسته خواهد بود.

براى هروله از «مروه» دلت تا «صفاى» کاظم?ن، راهى ن?ست.

در ا?ن حج ولا?ت و عشق هم?شه در «سعى» باش؛ که بى «سعى» نمى‏توان به «صفاى» جمال دوست رس?د.

سالروز شهادت امام جواد عل?ه السلام تسل?ت باد...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی