کانون فرهنگی و هنری اسرار روداب

مسجد جامع روداب

۳۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روداب» ثبت شده است


رسول گرام? اسلام صلوات الله عل?ه و آله فرمودند: هرکس بشارت ماه رب?ع الاول را به من بدهد من هم بشارت بهشت را به او م? دهم .

ماه رب?ع الاول آغاز شده است؛ ماه? که در آن حوادث تار?خ? مهم? اتفاق افتاده است که از آن جمله، حادثه مهم و تار?خ? ل?لة المب?ت، هجرت حضرت محمد صل? الله عل?ه و آله از مکه به مد?نه، ولادت پ?امبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق عل?ه السلام، ازدواج حضرت محمد صل? الله عل?ه و آله و سلم با حضرت خد?جه عل?ها السلام، آغاز امامت امام مهد? عجل الله تعال? فرجه و هلاکت ?ز?د بن معاو?ه از جمله حوادث فرخنده ا?ن ماه است.

همچن?ن غزوه بن? نض?ر در سال چهارم هجر?، صلح امام حسن مجتب? عل?ه السلام با معاو?ه در سال ?? قمر?، شهادت حضرت امام حسن عسگر? عل?ه السلام در سال ??? قمر?، واقعه احراق مکه در هنگام جنگ ?ز?د با عبدالله بن زب?ر در سال ?? قمر?، حادثه صاحب زنج و قتل ??? هزار نفر از مردم بصره به دست موفق عباس? در سال ??? از د?گر حوادث مهم ماه رب?ع الاول است.

وقا?ع ماه رب?ع‏ الاول:

?- خارج شدن پ?امبر اعظم از مکه و مخف? شدن آن حضرت در غار ثور در آغاز رب?ع الاول.

?- رهسپار شدن پ?امبر (ص) به سو? مد?نه و آغاز هجرت آن بزرگوار به آن شهر.

?- ارتحال امام حسن عسگر? در سن ?? سالگ? در سال ??? ه.ق‏

?- آغاز امامت حضرت بق?ة اللَّه اعظم در نهم رب?ع الاول سال ??? ه.ق‏

?- ازدواج پ?امبر (ص) با حضرت خد?جه «ام المومن?ن» در دهم رب?ع الاول.

?- وفات عبدالمطلب در دهم رب?ع الاول.

?- ورود پ?امبر اعظم به مد?نه در دوازدهم رب?ع الاول.

?- م?لاد پ?امبر اکرم (ص) در سال عام‏الف?ل در هفدهم رب?ع الاول.

اعمال عباد? در ماه رب?ع الاول‏

اعمال روز اول ماه‏ ?- روزه گرفتن به شکرانه سلامت? پ?امبر اعظم و ام?رمؤمنان از گزند کفار و مشرکان در اول رب?ع‏الاول. ?- خواندن ز?ارت پ?امبر (ص) و عل? (ع) در ا?ن روز.

اعمال روز هشتم ماه‏ ?- در ا?ن روز خواندن ز?ارت امام حسن عسگر? (ع) و امام زمان (ع) مستحب است.

اعمال روز نهم ماه‏ ا?ن روز، روز ع?د و جشن و شاد? بزرگ برا? مؤمنان به مناسبت به امامت و خلافت رس?دن صاحب الزمان (ع) است. لذا اعمال ز?ر در ا?ن روز پسند?ده است. ?- اطعام به دوستان و ا?جاد فرح و شاد? در ب?ن آنان. ?- پوش?دن لباس نو. ?- شکر و عبادت خداوند متعال. ?- گشاده دست? و فراوان? برا? خانواده.

اعمال روز دوازدهم ماه‏ اعمال مستحب در ا?ن روز به شکرانه انقراض دولت امو? دو مورد است: ?- روزه گرفتن. ?- دو رکعت نماز مستحب? که در رکعت اول بعد از حمد، سه بار سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سه بار سوره توح?د خوانده م?‏شود.

اعمال روز هفدهم ماه‏ اعمال مستحب? در م?لاد رسول خدا(ص) و امام صادق (ع) چن?ن است: ?- غسل کردن. ?- ز?ارت پ?امبر و ام?رمؤمنان از دور ?ا نزد?ک‏ ?- روزه‏ دار?. طبق روا?ت، روزه‏دار? در ا?ن روز برابر با روزه ?ک سال است. ?- دو رکعت نماز هنگام بالا آمدن آفتاب. در هر رکعت پس از حمد، ده بار سوره قدر و ده بار سوره توح?د خوانده شود. ?- گرام? داشتن مسلمانان و صدقه دادن. ?- جشن و شاد? کردن. ?- به مشاهد شر?فه رفتن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۲ ، ۲۰:۱۴
هادی قلعه نوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۲ ، ۱۱:۲۴
هادی قلعه نوی

دشمنان ما تصور م? کردند با رحلت امام(ره)، آغاز فروپاش? ا?ن نظام مقدس کل?د زده خواهد شد. آنها خ?ال م? کردند امام که رفت، به تدر?ج ا?ن شعله خاموش خواهد شد، ا?ن چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تش??ع جنازه ? امام(ره)، آن احساسات مردم، آن حرکت عظ?م مردم در حما?ت از کار? که خبرگان کردند، ا?نها را ما?وس کرد. ?ک برنامه ر?ز? 10 ساله کردند

پا?گاه اطلاع رسان? دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آ?ت الله خامنه ا? در گزارش? به بازخوان? د?دگاه ها? مقام معظم رهبر? درباره  9 د? 1388 پرداخت.

پوستر حماسه 9 د?
روز نهم د? در تار?خ ماند. ا?ن جمله رهبر انقلاب اسلام? است. ا?شان فتنه 88 را حاصل برنامه ر?ز? چند?ن ساله ? دشمنان و در ادامه ? قضا?ا?? چون فتنه ? سال 78 تحل?ل م? کنند و راه حل علاج آن را حرکت عظ?م مردم? همانند آنچه در 9 د? سال 88 اتفاق افتاد، م? دانند. از نگاه رهبر انقلاب روح د?انت حاکم بر دلها? مردم و توجه به فرهنگ عاشورا از خصوص?ات مشترک حماسه ? 9 د? و حوادث دوران پ?روز? انقلاب اسلام? است.

آ?ت الله خامنه ا? حرکت 9 د? را عامل در هم پ?چ?ده شدن بساط فتنه و فتنه گران و حادثه ا? ماندن? در تار?خ معرف? م? کنند.

آنچه در ادامه م? آ?د گز?ده ا? از «روا?ت تار?خ? حماسه 9 د?» در ب?انات رهبر انقلاب اسلام? است:

برنامه ر?ز? 10 ساله دشمن برا? فروپاش? نظام اسلام? در سال 78 و 88

دشمنان ما تصور م? کردند با رحلت امام(ره)، آغاز فروپاش? ا?ن نظام مقدس کل?د زده خواهد شد. آنها خ?ال م? کردند امام که رفت، به تدر?ج ا?ن شعله خاموش خواهد شد، ا?ن چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تش??ع جنازه ? امام(ره)، آن احساسات مردم، آن حرکت عظ?م مردم در حما?ت از کار? که خبرگان کردند، ا?نها را ما?وس کرد. ?ک برنامه ر?ز? 10 ساله کردند - ا?ن تحل?ل من است، ا?ن به معنا? اطلاع ن?ست؛ تحل?ل? است که قرائن آن را برا? ما اثبات م? کند - 10 سال بعد ام?دوار بودند که نت?جه بدهد. سال 78 که آن حوادث پ?ش آمد، آن کس? که ا?ن حوادث را خنث? کرد، مردم بودند. روز ب?ست و سوم ت?ر سال 78 مردم آمدند در خ?ابانها، توطئه ? دشمن را که سالها برا?ش برنامه ر?ز? کرده بودند، در ?ک روز باطل کردند. آن روز گذشت. موج دوم، باز ?ک برنامه ر?ز? 10 ساله بود تا سال 88 . به نظرشان فرصت? به دست م? آمد. به خ?ال خودشان زم?نه ها را آماده کرده بودند. مطالبات? هم مردم داشتند - مردم? که وابسته ? به نظامند، وفادار به نظامند - فکر کردند از ا?ن مطالبات بتوانند استفاده کنند؛ لذا آن قضا?ا? سال 88 به وجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم کردند - البته فقط تهران را - دو سه ماه توانستند دلها و ذهنها را به خودشان مشغول کنند. ا?نجا هم مردم آمدند تو? م?دان. بعد از آنکه باطنها ظاهر شد، در روز قدس مردم د?دند که ا?نها حرف دلشان چ?ست، در روز عاشورا فهم?دند که ا?نها عمق خواسته هاشان تا کجاست، مردم عز?ز ما به م?دان آمدند و حماسه ? 9 د? را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلکه در سراسر کشور، م?ل?ونها نفر در روز نهم د?، بعد هم بلافاصله در ب?ست و دو? بهمن آمدند تو? م?دان، غائله را ختم کردند. ا?ن، هنر مردم است. درود به مردم ا?ران. درود به ملت مومن و مبارز و بص?ر و آگاه ا?ران. ان شاالله به توف?ق اله?، مردم هم?ن راه را و هم?ن خط را و هم?ن آرمان را و هم?ن عزم و همت را تا آخر ادامه خواهند داد. 1390/03/14

**

حضور پرشور مردم؛ عامل شکست فتنه هجدهم ت?ر و فتنه 88

در فتنه ? هجدهم ت?ر، پنج روز بعد از ا?نکه فتنه گران فتنه ? خود را شروع کردند، مردم آن حرکت عظ?م 23 ت?ر را، نه فقط در تهران، بلکه در سا?ر شهرها به راه انداختند. در فتنه ? 88، دو روز بعد از حوادث عاشورا، آن قض?ه ? عظ?م نهم د? به راه افتاد. همان وقت بعض? از ناظران خارج? که از نزد?ک د?ده بودند، در مطبوعات غرب? نوشتند و ما د?د?م، که گفته بودند آنچه در نهم د? در ا?ران پ?ش آمد، جز در تش??ع جنازه ? امام، چن?ن اجتماع?، چن?ن شور? د?ده نشده بود. ا?ن را مردم کردند. حضور مردم ا?نجور? است. 1390/07/20

**

حرکت عظ?م مردم?؛ تنها راه حل مقابله با فتنه 88

فتنه ? 88 تنها آن چ?ز? نبود که تو? خ?ابان به وس?له ? تعداد? آدم د?ده شد؛ ا?ن ?ک چ?ز ر?شه دار? بود، ?ک ب?مار? عم?ق? درست کرده بودند، اهداف? داشتند، زم?نه ها و مقدمات فراوان? برا?ش چ?ده شده بود، کارها? بزرگ? شده بود و هدفها? بس?ار خطرناک? دنبال ا?ن کار بود، که با ا?ن برخوردها? گوناگون س?اس? و امن?ت? و ا?نها حل نم? شد؛ ?ک حرکت عظ?م مردم? لازم داشت؛ که ا?ن حرکت، حرکت 9 د? بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنه گران را در هم پ?چ?دند. لذا حادثه ? 9 د? ?ک حادثه ? ماندن? در تار?خ ماست. من آن سال هم گفتم - پارسال بود ?ا سال پ?ش از آن بود - که ا?ن حادثه، حادثه ? کوچک? ن?ست. ا?ن حادثه، شب?ه حوادث اول انقلاب است. ا?ن حادثه با?ست? حفظ شود، با?ست? گرام? داشته شود. 1390/09/21

**

روح د?انت حاکم بر مردم؛ نقطه مشترک 9 د? و حضور مردم در سال 57

در قض?ه ? 9 د? سال 88 ?ک نکته اساس? است و آن نکته برم? گردد به هو?ت انقلاب و ماه?ت انقلاب. ?عن? همان روح? که حاکم بود بر اصل انقلاب ما و آن حضور عظ?م ب? نظ?ر تار?خ? در سال 57، همان روح در ماجرا? 9 د? نشان داده شد؛ کما ا?نکه در قضا?ا? گوناگون د?گر هم نشان داده شده، ل?کن در 9 د? به شکل بارز? نشان داده شد؛ به طور? که جا? انکار و ترد?د و تامل برا? ه?چ کس از بدخواهان و دوستان و دشمنان و د?گران باق? نگذارد. آن روح چه بود؟ روح د?انت حاکم بر دلها? مردم بود. 1390/09/21

**

توجه به فرهنگ عاشورا؛ خصوص?ت مشترک 9 د? و حوادث اول انقلاب

?ک? از خصوص?ات د?گر? که در حادثه ? 9 د? هست، که باز آن را کاملا به حوادث انقلاب نزد?ک م? کند، مسئله ? عاشوراست. ?عن? در حوادث اول انقلاب هم محرم پ?ش آمد و امام آن نکته ? عظ?م عج?ب تار?خ? را ب?ان کردند: «ماه? که خون بر شمش?ر پ?روز است». ا?ن حرف کوچک? ن?ست: پ?روز? خون بر شمش?ر. ماها عادت کرده ا?م، ا?ن حرفها را ه? تکرار م? کن?م؛ کانه عمقش گاه? از ?ادمان م? رود. خون بر شمش?ر پ?روز م? شود، مظلوم بر ظالم فائق م? آ?د، کشته بر کشنده فائق م? آ?د؛ ا?ن همان چ?ز? است که در عاشورا پ?ش آمد. امام ا?ن را در محرم سال 57 مطرح کردند، در قض?ه ? 9 د? هم باز پا? امام حس?ن در م?ان بود، پا? عاشورا در م?ان بود. اگر آن حرکات سخ?ف و در واقع گر?ه آور از سو? ا?ن گروه ها? ا?ضا سخ?ف، در عاشورا پ?ش نم? آمد، ا?ن حرکت عظ?م و ا?ن تحرک عموم? مردم معلوم نبود به ا?ن شکل به وجود ب?ا?د. ا?نجا هم پا? عاشورا در م?ان بود. 1390/09/21

**

موضع گ?ر? صر?ح در مقابل اهانت به امام حس?ن(ع)؛ نشانه روشن ب?ن? مردم

م? ب?ن?د مردم پا?بند? شان به مسائل د?ن? و ارزشها? معنو? ب?شتر شده است. ک? در کشور ما ا?ن همه جوان در مراسم معنو? شرکت م? کردند؛ در مراسم عباد? ماه رمضان، در روز ع?د فطر؟ ا?ن اجتماعات عظ?م، ا?ن روشن ب?ن? مردم در زم?نه ? مسائل س?اس? سابقه نداشته است. بعد از اهانت? که در روز عاشورا? سال 88 به وس?له ? ?ک عده تحر?ک شده نسبت به امام حس?ن انجام گرفت، دو روز فاصله نشد که مردم در روز 9 د? تو? خ?ابانها آمدند و موضع صر?ح خودشان را علن? ابراز کردند. دستها? دشمن و تبل?غات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات د?ن? عقب بنشاند، بلکه روزبه روز ا?ن احساسات تندتر و ا?ن معرفت عم?ق تر شده است. 1389/07/27

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۲ ، ۰۵:۱۱
هادی قلعه نوی
آقا? محمد قلعه نو? از مداحان عز?ز شهر روداب م? باشد که با شرکت در برنامه اسرا شبکه قرآن و اجرا? مداح? به صروت تلفن? به مرحله ن?مه نها?? آن راه ?افت و بزود? شاهد اجرا? ا?شان در ا?ن مرحله خواه?م بود. برا? ا?ن دوست عز?ز آرزو? موفق?ت و سربلند? دار?م.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۲ ، ۰۷:۲۳
هادی قلعه نوی

توص?ه بزرگان

 

پ?امبر اکرم صل? الله عل?ه وآله وسلم

?ک? از وصا?ا? رسول خدا صل? الله عل?ه  وآله وسلم ?، به ام?رالمومن?ن،عل?ه السلام  ا?ن بود:«درهمه حال و در هرشرا?ط?، قرآن تلاوت کن »

امام خم?ن?

«فرزندم، با قرآن، ا?ن کتاب بزرگ معرفت ،آشنا شو و با قرائت آن راه? به سو? محبوب باز کن .تصور مکن که قرائت بدون معرفت اثر? ندارد که ا?ن وسوسه ? ش?طان است . ا?ن کتاب از طرف محبوب است برا? تو و برا? هرکس و نامه است اگرچه عاشق و محب ،مفاد آن را ندانند»

آ?ت الله العظم? قاض?

«برشما باد به قرائت قرآن کر?م در شب، با صدا? ز?با و غم انگ?ز،که آن نوش?دن? و شرا? مومنان است .»

ملا حس?نقل? همدان?

هرروز، هرقدر م? توان? ،لااقل ?ک جزء قرآن، با احترام وخضوع وخشوع بخوان ؛و در ب?ن خواندن حرف مزن مگر در حال ضرورت و در وقت خواب «شهادت»را بخوان و «آ?ت الکرس? » و ?ک مرتبه «فاتحه» و چهارمرتبه «سوره توح?د»و پانزده مرتبه «سوره قدر»و آ?ه «شهدالله» را بخوان و استغفارهم مناسب است . اگر بعض? از اوقات بتوان? سوره مبارکه «توح?د»را صدمرتبه بخوان? بس?ارخوب است ...»

علامه حل?

«فرزندم، تو راسفارش م? کنم به تلاوت قرآن عز?ز،تفکر در معان? بلند آن و اطاعت محض از دستوراتش؛و دور? از آن چه قرآن از آن نه? فرموده است .

علامه محمدتق? مجلس?

«شگفت ازکسان? که قرآن را وا نهادند و تنها به احاد?ث چنگ زده اند. با ا?نکه روا?ات، چونان قرآن محکم ومتشابه دارد[گو?ا توجه نکردند به فرموده] خدا? تعال? که فرمود:کتاب? برتوفرستاد?م چرا درآ?ات تدبر وژرف اند?ش? نم? کنند .وآ?ات? د?گردرا?ن زم?نه. بنابرا?ن با?سته است باحالت تضرع درقرآن ،تدبر و ژرف اند?ش? کنند ،...تاپروردگارتبارک وتعال? ،حق رابرآنان بنما?اند.»

علامه شعران?

«برطالب علم واجب است که قرائت قرآن کر?م را درطول شبانه روزترک نگو?د و آن قرائت را به اندازه توانا?? خو?ش با تدبر وتامل در ر?زه کار? ها و معان? آ?ات، همراه سازد ودرآ?ات? که به اشکال برم? خورد به تفس?رمراجعه کند»

علامه ش?خ مجتب? قزو?ن?

استادمحمدرضا حک?م? درباره عالم ربان? ش?خ مجتب? قزو?ن? م? گو?د:

«عالم ربان? و متاله قرآن?،حضرت ش?خ مجتب? قزو?ن? خراسان? ازعالمان جامع و بزرگ وکم مانند اسلام بود. ا?شان با جامع?ت و?ژه خود درهمه علوم اسلام?،توجه? خاص به قرآن کر?م داشت .قرآن کر?م را سرچشمه همه علوم تحق?ق?، معارف روح?، اسرارترب?ت?، سرصعودروحان? و بقا? جاودان? م? دانست .درباره تلاوت قرآن دو دستور بس?ارمهم داشت که در ا?ن جا ب?ان و تحر?ر م? شود :?ک? تلاوت فجر? ود?گر? تلاوت عقل? .

درباره تلاوت فجر? م? فرمود: خواندن قرآن کر?م درژا?ان سحر و به هنگام طلوع فجر،تاث?رخاص? داردکه هرکس برآن مواظبت کند به آثارآن م? رسد .درا?ن باره نظر به آ?ه: "ان قرآنا الفجرکان مشهودا" ؛ براست? که قرائت فجرهنگام ،هماره مشهود بوده است .داشت و م? فرمود:ا?نکه خداوند م? فرما?د قرآن فجرمشهود ومحسوس است و د?ده م? شود،به درست? برا? من روشن نبودو حق?قت آ?ه ،درحاله ا? ازابهام قرارداشت .ازا?ن رو، برآن شدم که سحرگاهان قران بخوانم وآن را تا طلوع فجر ادامه دهم .

بعدازمدت? حقا?ق? ازآ?ات برمن اشکارشدکه تحمل آن دشوار و خارج از طاقت من بود.در?افتم که معنا? آ?ه ا?ن است که تلاوت قرآن کر?م ،درسحر و هنگام طلوع فجر موجب آن م? شودکه حقا?ق آ?ات برا? انسان مکشوف و محسوس گردد.

ازا?ن رو، آن بزرگوار به شاگردان و دوستداران معارف قرآن? به عنوان دستورالعمل توص?ه م? فرمودند که بعد از تهجد و نماز شب،قرآن تلاوت کن?دو سع? کن?د آن را تا طلوع فجرادامه ده?د.

اثار? از?افته ها? خو?ش باز م? گفت که با?د قدر دانست و از اسرار روحان? شب ها وسحرها غافل نبود.و ?ک روز ا?ن مصرع را خواند :هرشب،شب قدراست اگر قدر بدان?.

درباره تلاوت عقل? م? فرمود:خواندن قرآن و آ?ات قرآن  با?د با صبرو توجه و تامل باشد. نبا?د قرآن را باشتا ب بخوان?م [چنانکه دراحاد?ث ن?زآمده است ،حت? م? فرمود : ?ک آ?ه را ده بار بخوان?د، بارها بخوان?د،حت? ده روز، ?ک ماه .....و در معان? آن خوب دقت کن?د تا به حقا?ق آن برس?د تا آ?ه دروجود شما جا بازکند،روح شمارا تکان دهدو شمارا بسازد، ?عن? تا مرحله فهم درست و دق?ق آن و عمل به آن بالا رو?د و روحتان،روح? قرآن? شود.

تلاوت با?د،تلاوت عقل? باشد نه فقط تلاوت لفظ?، ?عن? تلاوت با?د همراه با صرف زمان و کمال توجه،تدبر، تعقل راست?ن، درمعان? و حقا?ق آ?ات آسمان? باشد....»

 

ملا احمدنراق?

عالم ربان? مرحوم ملا احمد نراق? ،اعل? الله مقامه،جمله کوتاه? را از بعض? از اصحاب،ا?ن چن?ن نقل م? کند که:«هرگاه دل? پاک گردد، هرگز از قرائت قرآن س?ر نم? گردد.»

و درجا? د?گر م? فرما?د:«مقصود کل? از تلاوت قرآن ،رس?دن به ?ک حالت قلب? و عمل? است و تنها جنبان?دن زبان،کار? بس?ار آسان است.»

ملامحسن ف?ض کاشان?

«قار? قرآن با?ست? در چهره خود ادب را حفظ کند....هنگام تلاوت، شا?سته است رو به قبله باشد و سر خود را پا??ن اندازد ،چهار زانو بنش?ندو به جا?? تک?ه نکند و نشستن او چونان متکبرانه نباشد.اگرچه تنها نشسته باشد چن?ن پندارد که در برابر استاد خو?ش نشسته است.»

آ?ت الله بهجت

«قرآن را حفظ کن?م تا هم?شه با ما باشدو ما با او باش?م ، به قرآن تحصن بکن?م و آن را وس?له ?حفظمان درفتن و شدا?د دن?ا قرار ده?م.»2(آ?ت الله العظم? بهجت ،به سو? محبوب ،ص 71).

استادمطهر?

استاد مطهر? در نامه ا? به فرزندش م? نو?سد:«....حت? الامکان از تلاوت روز? ?ک حزب قرآن که فقط 5 دق?قه طول م? کشد مضا?قه نکن ،و ثوابش را هد?ه به روح مبارک حضرت رسول اکرم(صل? الله عل?ه . آله وسلم) بنما،که موجب برکت عمر و موفق?ت است انشا،الله.»

آ?ت الله جواد? آمل?

«تلاوت ازخداوند متعال ، به وس?له فرشتگان ، برقلب و سمع مبارک رسول خدا جار? شدو پس ازآن، توسط پ?امبر به مردم منتقل گرد?د .همان گونه که ا?ن تلاوت بالحق بود، ماهم موظف?م که آن را بالحق تلاوت کن?م. پس با?دآداب تلاوت را از قرآن و سخنان معصوم?ن در?اب?م.»

استاد بس?ون?

استاد احمد محمد بس?ون? م? گو?د : «اول?ن گام برا? ?ک قار? قرآن ،حفظ قرآن است .کس? که حافظ قرآن  باشد بس?ار بهتر م? تواند به قرائت قرآت بپردازد؛ بنابرا?ن به تمام قار?ان قرآن سفارش م? کنم که حتما به حفظ قرآن ن?ز اهتمام بورزند.»3(مر?م قاسم? احمد،نگاه? به زندگ? قار?ان مشهور قرآن کر?م ،ص 91).

و ن?ز م? گو?د :«قار?ان ا?ران? از ح?ث تلاوت قرآن بس?ار ز?با تلاوت م? کنند، اما نکته ا? که با?د مورد توجه قرار دهند ا?ن است که در راستا? تمر?ن ها? خو?ش از حفظ قرآن ن?ز غفلت نورزند .»4(همان)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۲ ، ۱۰:۳۷
هادی قلعه نوی

 

شب دهم از لیالى متبرکه و از آن چهار شبى است که احیاء آنها شایسته است و درهاى آسمان در ای شب بازاست و سنّت است در آن زیارت امام حسین علیه السلام و دعاء یا دائِمَ الْفَضْلِ عَلىَ الْبَرِیَّةِ روز دهم روز عید قربان است و بسیار روز شریفى است و اعمال آن چند چیز است. 
اوّل غسل است که در این روز سنّت مؤکد است و بعضى از علماء واجب دانسته اند.
دوّم نماز عید است به همان نحو که در عید فطر ذکر شد لکن در این روز مستحب است که افطار بعد از نماز از گوشت قربانى شود. 
سوّم خواندن دعاهائى که وارد شده پیش از نماز عید و بعد از آن و در اقبال ذکر شده و شاید بهترین دعاهاى این روز دعاى چهل و هشتم صحیفه کامله باشد: اَللّهُمَّ هذا یَوْمٌ مُبارَکٌ و دعاى چهل و ششم را نیز بخواند یا مَنْ یَرْحَمُ مَنْ لا یَرْحَمُهُ الْعِبادُ 
چهارم خواندن دعاى ندبه است 
پنجم قربانى است که سنّت مؤ کّد است 
ششم خواندن تکبیرات است براى کسى که در منى باشد عقیب پانزده نماز که اوّلش نماز ظهر روز عید است وآخرش نماز صبح روز سیزدهم و کسانى که در سایر شهرها هستند بخوانند عقیب ده نماز از ظهر روز عید تا صبح دوازدهم و تکبیرات این است :
اللّهُ اَکْبَرُ اللّهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُاللّهُ اَکْبَرُاللّهُ اَکْبَرُ ولِلّهِ الْحَمْدُ اللّهُ
خدا بزرگتر از توصیف است .... معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر است ... و ستایش خاص خدا است
اَکْبَرُ عَلى ما هَدانا اَللّهُ اَکْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاْنْعامِ
خدا بزرگتر است بر آنچه ما را راهنمائى کرد خدا بزرگتر است بر آنچه روزى ما کرد از چهارپایان انعام (شتر و گاو و گوسفند) 
وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلى ما اَبْلانا 
و ستایش خاص خدا است براى آنکه آزمود ما را
و مستحب است تکرار این تکبیرات عقب نمازها به قدر امکان و خواندن بعد از نوافل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۲ ، ۱۳:۴۳
هادی قلعه نوی

 
خنجر شوق بر حنجر نفس

عید قربان جلوه گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است . فصل قرب یافتن مسلمآنان به خداوند، در سایه عبودیت است .

اگر ابراهیم خلیل ، در اجراى فرمان پروردگارش ، خنجر بر حنجر اسماعیل مى نهد، اگر اسماعیل ذبیح ، پدر را در اجراى امر خدایى ، تشویق و ترغیب مى کند، اگر شیخ الانبیاء در نهادن کارد بر حلقوم فرزندش ، لحظه اى تردید و توقف نمى کند؛ همه و همه ، نشانه مسلمانى آن پدر و پسر و شاهد صداقت در عقیده و عشق ، و وفادارى در قلمرو بندگى است .

عید قربان ، مجراى فدا کردن عزیزترین یعنى خدا است .

عید قربان ، مجراى فیض الهى و بهانه عنایت رحمانى به بندگان مومن و مسلم و مطیع است .

قربانى تو در این چیست ؟

در راه خدا، چه چیز فدا مى کنى ؟

با چه وسیله ، به استان پروردگار، تقرب مى جویى ؟ و کدام فدیه را به قربانگاه صدق ، عشق ، اخلاص و وفا مى آورى ؟

براى اولیاء الله عید قربان مجمع الشواهد صدق در گفتار، کردار، ادعا و عمل است . تو نیز، اگر بتوانى رضاى خویش را فداى رضاى حق کنى ، اگر بتوانى از خواسته دل در راه خواسته دین چشم بپوشى ، اگر بتوانى از داشته ها و خواسته ها بگذرى ، آنگاه ، به مرز عبودیت و به حوزه قربانگاه قدم نهاده اى .

مگر خلیل الرحمان چه کرد؟ تو نیز اگر پیر و مشى و مرام ابراهیمى ، نباید هیچ چیز از آنچه دارى و به آن دلبسته اى ، همچون زن و فرزند، مال و منال ، پول و پس انداز، خانه و خادم ماشین و مسکن ، و... حجاب چهره جانت ، مانع بندگى و فرمانبرداریت شود و آنگاه که پاى دین و خدا به میان آید، بسادگى و بصراحتى ابراهیمى و بصداقتى اسماعیلى درگذرى و امر مولا را مقدم بدارى .

بگذر از فرزند و مال و جان خویش

تا خلیل الله دورانت کنند

سر بنه در کف ، برو در کوى دوست

تا چو اسماعیل ، قربانت کنند

اینجاست که قربانى وسیله قرب مى شود و عید قربان روز تقرب به خداوند.

آن هم نه قرب مادى و جسمى - که خدا از محدوده حس و جسم بیرون است - بلکه قرب معنوى و تقرب ارزشى که در سایه ایمان و عمل است .

آنچه انسان را به خدا نزدیک مى کند، طاعت است .

و آنچه از ساحت قرب ربوبى دور مى سازد، معصیت است .

خدا به ما نزدیک است ، حتى نزدیکتر از رگ کردن ، که خود فرموده است :

و نحن اقربب الیه من حبل الورید - ما از او دوریم ، چرا که به جرم و گناه ، گرفتاریم و مجرم هرگز محرم نخواهد شد.

دوست نزدیکتر از من به من است

وین عجبتر که من از وى دورم

اگر پاى از مرز طاعت فراتر ننهیم ، اگر با تیغ گناه ، دامن عصمت ندریم ، اگر دست تعدى ، به حریم حرمات الله نگشاییم ، آنگاه خواهیم دید که هر جا باشیم در قربانگاهیم و هر سو که برویم ، به اوتقرب پیدا مى کنیم ، و هر روزمان عید قربان مى شود. بفرموده حضرت على :

کل یوم لا یعصى الله فیه فهو یوم عید

هر روزى که در آن ، خدا نافرمانى نشود روز عید است .

جلوه دیگر این روز، ذبح است .

قربانى کردن گوسفند، چه از سوى حاجى در منا و چه از سوى ما در شهرها مان ، تکریم آن حماسه معنوى و ایثار عظیم است که ابراهیم و اسماعیل از خود نشان دادند و به مسلخ رفتند، آن فداکارى همواره باید در خاطره ها زنده بماند، تا درسى مى باشد فرا روى ابراهیمیان همیشه و همه جا.

رها شدن از تعلقات و ذبح کردن تمنیات در پیش پاى اراده الهى ، درس دیگران قربانى است ،

تیغ اراده و عفاف ، باید بر خنجر نفسانیات نهاد و خون نفس اماره را ریخت و از شر این وسواس خناس نجات یافت .

تا چه حد حاضرى که خواست خدا را بر خواهش دل مقدم بدارى ؟

تا کجا مى توانى طاعت و اطاعت الله را، با هواى نفس مبادله نکنى ؟

نفس کشتن و جهاد با دشمن درونى ، سخت تر از مبارزه با دشمن ، آشکار و برونى است .

از این رو جهاد اکبر نام گرفته است .

ذبح قربانى در دید عرفانى اهل نظر، رمزى از ترک هواهاى نفسانى و روى آوردن به رضاى الهى است .

ثمرات این ذبح نیز، باید چونان قربانى گوسفند به دیگران برسد.

و... چنین است که آنکه مالک هواى نفس شود و دیو هوا را به بند کشد، هم خویشتن از وسوسه ها و زیانهاى آن آسوده خاطر است ، هم جامعه از صدمه هوا پرستیهاى او مصون !

آرى !... امروز، عید است .

عید قربان و تقرب به خدا، آن هم در سایه عبودیت و بندگى .

ما، بنده آنیم که در بند آنیم .

حال که چنین است ، چرا در بند نفس و بند زر و سیم و بند خواسته ها و داشته ها؟!

دل به خدا بدهیم و در بند عبودیت او باشیم ، تا از هر قید و بندى آزاد شویم .

بندگى خدا، امیدبخش است .

و روز عید قربان مى تواند براى ما اوج این آزادى برین باشد.

خجسته باد عید قربان عید صالحان و ارس ته ، و عید اهل طاعت و تسلیم .

 
 




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۲ ، ۱۳:۳۷
هادی قلعه نوی
مراسم دعا? پرف?ض عرفه در محل حس?ن?ه شهر روداب برگزار گرد?د. در ا?ن مراسم که با حضور عده ز?اد? از علاقمندان برگزار گرد?د مداح اهل ب?ت آقا? جاجرم? حاضران را به ف?ض رسان?د.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۲ ، ۱۳:۳۰
هادی قلعه نوی

روزشمار حرکت حضرت مسلم(ع)به کوفه تا شهادت

?? رمضان ??: رس?دن هزاران نامه دعوت به دست امام،سپس فرستادن مسلم بن‏ عق?ل به کوفه برا? بررس? اوضاع

? شوال ??: ورود مسلم بن عق?ل به کوفه،استقبال مردم از و? و شروع آنان به ب?عت

?? ذ? قعده ??: نامه نوشتن مسلم بن عق?ل از کوفه به امام حس?ن و فراخوان? به ‏آمدن به کوفه

? ذ? حجه ??: دستگ?ر? هان?،سپس شهادت او، خروج مسلم بن عق?ل در کوفه با چهار هزار نفر،سپس پراکندگ?‏ آنان از دور مسلم و تنها ماندن او و مخف? شدن در خانه طوعه. تبد?ل کردن امام حس?ن‏«ع‏» حج را به عمره در مکه، ا?راد خطبه برا? مردم و خروج از مکه همراه با ?? نفر از افرادخانواده و ?اران به طرف کوفه.

? ذ? حجه ??: درگ?ر? مسلم با کوف?ان،سپس دستگ?ر? او و شهادت مسلم  بر بام‏ دار الاماره کوفه.

شناسنامه حضرت مسلم بن عق?ل عل?ه السلام

جناب مسلم بن عق?ل بن اب? طالب بن عبدالمطلب بن هاشم برادرزاده حضرت عل? عل?ه السلام است. مسلم همسر رق?ه دختر حضرت عل? عل?ه السلام است که مادرش کلب?ه بود. و?  به سال ?? ه.ق شه?د گشت و از اجله بن? هاشم و کس? است که س?د الشهداء او را به لقب ثقه ملقب فرموده. و? صاحب رأ? و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت. چون مردم کوفه اطاعت خود را نسبت به امام حس?ن عل?ه السلام اعلام داشتند. حس?ن بن عل? او را روانه کوفه ساخت که به نام آن حضرت از اهال? کوفه ب?عت بگ?رد . اما ?ز?د، عب?دالله بن ز?اد را به حکومت کوفه فرستاد و عب?دالله مردم را از ب?عت حس?ن عل?ه السلام منع و آنان را متفرق کرد و مسلم را به شهادت رساند.

نامه ها? کوف?ان

زمان? که دوازده هزار نامه با ب?ش از ب?ست و دو هزار امضا از طرف کوف?ان به دست امام حس?ن عل?ه ‏السلام رس?د، آن حضرت تصم?م گرفت به نامه ‏ها? ا?شان پاسخ دهد. از ا?ن رو، نما?نده ‏ا? از طرف خود برا? بررس? اوضاع و سنجش روح?ه مردم به کوفه فرستاد. به ا?ن منظور، نامه ‏ا? برا? ا?شان نوشت و مسلم بن عق?ل، عموزاده و شوهرخواهر خو?ش را به عنوان سف?ر و نما?نده به کوفه فرستاد.

مأمور?ت خط?رحضرت مسلم در (ع)سفر به کوفه

تحق?ق درباره ا?ن بود که آ?ا عموم بزرگان و خردمندان شهر، آماده پشت?بان? از امام حس?ن عل?ه ‏السلام و عمل به نامه ‏ها?? که نوشته‏ اند هستند ?ا نه؟ مسلم شبانه وارد کوفه شده، به منزل ?ک? از ش?ع?ان مخلص رفت. خبر ورود مسلم در شهر طن?ن ‏انداز گرد?د و ش?ع?ان نزد او رفت و آمد و با امام عل?ه ‏السلام ب?عت م? ‏کردند. در تار?خ آمده که دوازده، هجده و ?ا به نقل از ابن کث?ر، چهل هزار نفر با مسلم ب?عت نمودند. 

نامه حضرت مسلم(ع) در کوفه به امام حس?ن(ع)

مسلم پس از چهل روز بررس? اوضاع کوفه، نامه‏ ا? به ا?ن مضمون به امام حس?ن عل?ه‏ السلام نوشت: «آنچه م? ‏گو?م حق?قت است. اکثر?ت قر?ب به اتفاق مردم کوفه آماده پشت?بان? شما هستند؛ فورا به کوفه حرکت کن?د».  امام  که از احساسات عم?ق کوف?ان با خبر شده بود، تصم?م گرفت به سو? ا?ن شهر حرکت کند.

ورود ابن ز?اد به کوفه

ابن ز?اد به همراه پانصد نفر از مردم بصره، در لباس مبدّل و با سر و صورت پوش?ده وارد کوفه شد. مردم که شن?ده بودند امام عل?ه ‏السلام به سو? آنان حرکت کرده، با د?دن عب?داللّه‏ گمان کردند آن حضرت وارد کوفه شده است. لذا در اطراف مرکبش جمع شده، با احساسات گرم و فراوان به او خ?ر مقدم گفتند. پسر ز?اد هم پاسخ? نم? ‏داد و همچنان به سو? دارالاماره پ?ش م? ‏رفت تا به آنجا رس?د. نعمان بن بش?ر(حاکم کوفه) که گمان م? ‏کرد او امام حس?ن عل?ه ‏السلام است، دستور داد درها? قصر را ببندند و خود از بالا? قصر صدا زد: از ا?نجا دور شو. من حکومت را به تو نم? ‏دهم و قصد جنگ ن?ز با تو ندارم. ابن ز?اد جواب داد: در را باز کن. در ا?ن لحظه مرد? که پشت سر او بود صدا?ش را شن?د و به مردم گفت: او حس?ن عل?ه‏ السلام ن?ست، پسر مرجانه است. نعمان در را گشود و عب?داللّه‏ به راحت? وارد دارالاماره کوفه شد و مردم ن?ز پراکنده گشتند. 

هان? بن عروه

مسلم م? ‏دانست د?ر ?ا زود عب?داللّه‏ کوچه به کوچه و خانه به خانه به دنبال او خواهد گشت و درصدد دستگ?ر? و قتل او بر خواهد آمد. لذا تصم?م گرفت جا? خود را عوض کند و به خانه کس? برود که ن?رو? ب?شتر? در کوفه دارد، تا بتواند از نفوذ و قدرت او برا? ادامه کار و مبارزه با حکومت ستمگر استفاده کند. به هم?ن منظور خانه هان? بن عروه را برگز?د و هان? ن?ز به رسم جوان‏مرد?، به او پناه داد. هان? بن عروه، از بزرگان کوفه و اع?ان ش?عه بوده، از اصحاب پ?امبر (ص) به شمار م? ‏آ?د.

دستگ?ر? هان?

پس از آنکه ابن ز?اد از مخف?‏گاه مسلم به دست غلام خود باخبر شد، درصدد برآمد با زر و زور و تزو?ر، م?زبان او، هان? را دستگ?ر کرده، زم?نه را برا? دستگ?ر? مسلم و د?گر بزرگان فراهم سازد. هان? که م?زبان مسلم بود، م? ‏دانست عب?داللّه‏ قصد دستگ?ر? او را دارد. لذا ب?مار? را بهانه کرده، از رفتن به مجلس او خوددار? م? ‏کرد. ابن ز?اد چند نفر را طلب?د و نزد هان? فرستاد. آنان سرانجام هان? را نزد ابن ز?اد بردند. ابن ز?اد با د?دن هان? به او گفت که با پا? خو?ش به سو? مرگ آمده است و درباره مسلم از او پرس?د. هان? منکر پناه دادن به مسلم شد. در ا?ن هنگام عب?داللّه‏ معقل، غلام خود را صدا زد و هان? با د?دن او، دانست که انکار سود? ندارد. عب?داللّه‏ با تاز?انه بر سر و صورت هان? زد و صورت و محاسنش را از خونش رنگ?ن نمود، سپس دستور داد او را زندان? کنند.

طوعه زن? جوانمرد

مسلم، غر?ب و تنها در کوچه‏ ها? کوفه م? ‏گشت. نم? ‏دانست کجا برود. افزون بر تنها??، هر لحظه ب?م آن م? ‏رفت او را دستگ?ر کرده، به شهادت برسانند. به ناگاه در کوچه ‏ا?، زن? را د?د که بر درِ خانه ا?ستاده است. تشنگ? بر مسلم غلبه کرد. نزد آن زن رفته، آب? طلب?د. زن که طوعه نام داشت، کاسه آب? برا? مسلم آورد. مسلم بعد از آشام?دن آب همانجا نشست. طوعه ظرف آب را به خانه برد و بعد از لحظات? بازگشت و د?د که مرد از آنجا نرفته است. به او گفت: ا? بنده خدا! برخ?ز و به خانه خود، نزد همسر و فرزندانت برو و دوباره تکرار کرد و بار سوم، نشستنِ مسلم را بر در خانه‏اش حلال ندانست. مسلم از جا? خو?ش برخاست و چن?ن گفت: من در ا?ن شهر کس? را ندارم که ?ار? ‏ام کند. طوعه پرس?د: مگر تو ک?ست?؟ و پاسخ شن?د: من مسلم بن عق?ل هستم. طوعه که از دوستداران خاندان پ?امبر (ص) بود، در خانه را به رو? مسلم گشود و از او پذ?را?? کرد.

سخنان عب?داللّه‏ برا? دستگ?ر? حضرت مسلم(ع)

با آنکه مسلم تنها شده بود، ول? باز عب?داللّه‏ از ترس او و ?ارانش از قصر ب?رون نم? ‏آمد. لذا به افراد خو?ش دستور داد همه جا? مسجد را بگردند تا مبادا مسلم در آنجا مخف? شده باشد. آنان ن?ز همه مسجد را ز?ر و رو کردند و مطمئن شدند که مسلم و ?ارانش آنجا ن?ستند. سپس عب?داللّه‏ وارد مسجد شد، بزرگان کوفه را احضار کرد و گفت: «هر کس که مسلم در خانه او پ?دا شود و او خبر ندهد، جان و مالش بر د?گران حلال است و هر کس او را نزد ما ب?اورد، به اندازه د?ه ‏اش پول خواهد گرفت». تهد?د و تطم?ع عب?داللّه‏ کارساز شد و بلال، فرزند طوعه، به دل?ل ترس و به طمع رس?دن به جا?زه، صبح زود وارد قصر شده، مخف?‏گاه مسلم را لو داد. عب?داللّه‏ با شن?دن ا?ن خبر، به محمد بن اشعث دستور داد به همراه هفتاد نفر مسلم را دستگ?ر کنند.

امان دادن به حضرت مسلم(ع) و دستگ?ر? او

مسلم در درگ?ر? با سربازان عب?داللّه‏، حدود ?? نفر از آنان را از پا? درآورد تا آنکه ضربه شمش?ر? صورتش را در?د. با ا?نکه مسلم زخم? بود، باز هم کس? ?ارا? مقابله با او را نداشت. آنان بر پشت بام‏ها رفته و سنگ و چوب بر سر مسلم ر?ختند و دسته‏ ها? ن? را آتش زده بر رو? او انداختند. ول? مسلم دست از جدال برنم? ‏داشت و بر آنها ?ورش م? ‏برد. وقت? ابن اشعث به آسان? نم? ‏تواند مسلم را دستگ?ر کند، دست به ن?رنگ زد و گفت: ا? مسلم! چرا خود را به کشتن م? ‏ده?؟ ما به تو امان م? ‏ده?م و ابن ‏ز?اد تو را نخواهد کشت. مسلم جواب داد: چه اعتماد? به امان شما عهدشکنان است؟ ابن اشعث بار د?گر امان دادنش را تکرار کرد و ا?ن بار مسلم به دل?ل زخم‏ها?? که برداشته و ضعف? که در اثر آنها بر او چ?ره شده بود، تن به امان داد. مرکب? آورده مسلم را دست بسته بر آن سوار کردند و نزد عب?داللّه‏ بردند.

چگونگ? شهادت حضرت مسلم(ع)

کشتن مسلم را به «بکربن حمران احمر?‏» سپردند، کس? که در درگ?ر?ها از ناح?ه سر و شانه با شمش?ر مسلم‏ بن عق?ل مجروح شده بود. مامور شد که مسلم را به بام «دارالاماره‏» ببرد و گردنش را بزند و پ?کرش را بر زم?ن اندازد.

مسلم را به بالا? دارالاماره م? ‏بردند، در حال? که نام خدا بر زبانش بود، تکب?ر م? ‏گفت، خدا را تسب?ح م? ‏کرد و بر پ?امبر خدا و فرشتگان اله? درود م? ‏فرستاد و م? ‏گفت: خدا?ا! تو خود م?ان ما و ا?ن فر?بکاران ن?رنگ‏ باز که دست از ?ار? ما کش?دند، حکم کن!

جمع?ت? فراوان، ب?رون کاخ، در انتظار فرجام ا?ن برنامه بودند. مسلم را رو به بازار کفاشان نشاندند. با ضربت‏ شمش?ر، سر از بدنش جدا کردند، و… پ?کر خون?ن ا?ن شه?د آزاده و شجاع را از آن بالا به پا??ن انداختند و مردم ن?ز هلهله و سروصدا? ز?اد? به پا کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۳:۲۲
هادی قلعه نوی