کانون فرهنگی و هنری اسرار روداب

مسجد جامع روداب

«توجه خداوند به بندگانش ا?ن گونه است که خداوند با تمام اسماء حسنا و جهات به بندگانش توجه دارد».




وجود مبارک پ?امبر اسلام ـ‌ صل? الله عل?ه و آله ـ ن?ز وقت? با کس? حرف م?‌زد ?ا مخاطب کس? بود با تمام‌چهره به و? نگاه م?‌کرد، ز?را او مظهر خدا?? است که وقت? به کس? م?‌گو?د: «?َا أَ?ُّهَا الَّذِ?نَ آمَنُوا» ?ا مخاطب کس? است که در دعا م?‌گو?د «?ا الله» با تمام جهات و اسماء حسنا?ش به مخاطب م?‌نگرد. لذا انسان برا? ا?نکه دعا?ش مستجاب شود، با?د با تمام هو?ّت به طرف خدا برود. 

ا?ن که م?‌ب?ن?د برخ? از ادع?ه ما مستجاب ن?ست برا? ا?ن است که ?ک مقدار? از توجه ما نزد قدرت‌ها? خود ما ?ا وابستگ?‌ها? ماست و تنها بخش? از توجه ما به طرف الله است، کس? که هم به طب?ب چشم دوخت، هم به دارو، هم به قدرت تحص?ل دارو و هم به قدرت پرستار، چن?ن انسان? م?‌گو?د «اللهم اشفن?» ا?ن ن?م‌رخ با خدا دارد سخن م?‌گو?د، برا? ا?ن که بخش? از توجهش متوجه خداست و بخش? از توجهش متوجه امکانات خودش است، چن?ن دعا??، دعا? خالص ن?ست.

ما که م?‌خواه?م راه اخلاق? را بپ?ما??م؛ ?ک? از راه‌ها?ش ا?ن است که به ما گفتند: «‌تَخلَّقوا بأخلاق الله». انسان با?د بکوشد مظهر اسماء حسنا? اله? بشود، هر کس? در هر محلّ?، سِمت?، شغل? و فنّ? که دارد مظهر نام خدا شود؛ ا?ن م?‌شود اخلاقِ کاربرد?، و‌گرنه کل? از آ‌ن جهت که کل? است کاربرد? نخواهد بود، اگر چن?ن شد انسان م?‌تواند در هر موطن? خود و حوزه خود و قلمرو اخلاق?‌اش را بشناسد و آن کل?ات را کاربرد? کند.

برا? تخلق به اخلاق اله?، بخش? به بررس? اسماء حسنا? اله? برم?‌گردد و بخش? د?گر که در قرآن کر?م ن?ز به آن اشاره شده، ا?ن است که پ?امبر گرام? اسلام اسوه‌ شماست که با?د به آن ائتسا و تأسّ? کن?د، لذا بررس? س?ره آن حضرت، اخلاق آن حضرت، آداب آن حضرت، رفتار و گفتار آن حضرت ا?ن وس?له اقتدا?، اسوه‌گ?ر? ما و راه? برا? تخلّق به اخلاق اله? شدن است.

صحنه قلب، صحنه کتابت است که حقا?ق ا?مان در ا?ن صحنه و صح?فه نوشته م?‌شود، و بخش اص?ل کتاب‌‌ همان است که با رفتار و گفتار و ن?ّات و اخلاقمان در صحنه نفس، صح?فه‌ا? ترس?م م?‌کن?م. معلوم م?‌شود در درون ما ?ک صح?فه مستور? هست که ?وم النشور ?عن? ق?امت ا?ن کتاب ب?رون م?‌آ?د و باز م?‌شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۴۴
هادی قلعه نوی
نخستین فرزند امام جواد علیه السلام در نیمه ماه ذى الحجه سال 212 هجرى دیده به گیتى
گشود.
پس از پدر، درخشان ترین و شامخ ‌ترین شخصیت اسلام بود.
امام علیه السلام معاصر با خلفا و زمامدارانى بود که آنان را محوشدگان مى نامند.
معتصم عباسى محو در خونریزى، هارون و واثق پسرش محو در لذت طلبى و جعفر و متوکّل برادر
وى، محو در عقده هاى روانى بودند.
اسم شریف آن حضرت ((على)) و کنیه او ((ابوالحسن)) بود و چون در ائمه مکنى به این کنیت
بودند به جهت تعیین آن جناب را ((ابوالحسن الثالث)) مى گویند. القاب شریفه زیاد و اشهر آنها
((نقى)) و ((هادى)) است. گاهى آن حضرت را ((نجیب)) عالم، فقیه، ناصح، طیب، و مؤ تمن، مى
گفتند.
چون آن حضرت و فرزندش امام حسن علیه السلام در سامرّا سکنى فرمودند و در محله عسکر
بدین سبب آن بزرگواران به آن مکان منسوب شدند و ((عسکرى)) نام گرفتند.
آن حضرت در سال 254 هجرى (طبق روایات شیعه) به دست پلید معتز، خلیفه عباسى با سم به
شهادت رسیده است.(1)
امام هادى علیه السلام در ایام خود با هفت تن از خلفاى عباسى: ماءمون، معتصم، واثق، متوکّل،
منتصر، مستعین و معتز معاصر بوده است.
در عهد معتصم، سال 220 بود که پدر بزرگوارش در بغداد با سم شهید شد.
حضرتش در مدینه بود و به امر خدا و معرفى امامان گذشته به امامت رسید و به نشر تعالیم دینى
مى پرداخت تا زمان متوکّل فرارسید.
متوکّل در سال 243 در اثر سعایت هایى که کرده بودند، به یکى از امراى دولت خود ماءموریت داد
که آن حضرت را از مدینه به سامرّا - که آن روز پایتخت و عاصمه خلافت بود - جلب کند و نامه اى
مهرآمیز با کمال تعظیم (!!) به آن حضرت نوشت و تقاضاى حرکت و ملاقات نمود.(2)
البته پس از ورود آن حضرت به سامرّا، در ظاهر اقداماتى به عمل نیامد. ولى در عین حال آنچه مى
توانست در فراهم آوردن وسایل اذیت و هتک آن حضرت کوتاهى نمى کرد و بارها به منظور قتل یا
هتک، امام را احضار کرده و به امر وى خانه اش را تفتیش نمودند.
متوکّل در دشمنى با خاندان رسالت در میان خلفاى عباسى نظیر نداشت. به ویژه با حضرت
امیرمومنان على علیه السلام دشمن سرسخت بود و آشکارا به حضرتش ناسزا مى گفت و مرد
مقلّدى را موظف داشت که در بزم هاى عیش تقلید آن حضرت را درمى آورد و خلیفه مى خندید.
وى در سال 237 هجرى امر کرد قبه و ضریح حضرت امام حسین علیه السلام را در کربلا، هم
چنین خانه هاى بسیارى که در اطرافش ساخته بودند، ویران و با زمین یکسان نمودند و دستور داد
که آب به حرم امام بستند و زمین قبر مطهر را شخم و زراعت کنند تا به کلى اسم و رسم مزار
فراموش شود.(3)
در زمان متوکّل وضع زندگى سادات علوى - که در حجاز بودند - به مرحله رقت بارى رسیده بود،
چنان که زن هاى ایشان هیچ گونه ساتر نداشتند و عده اى از ایشان یک چادر کهنه داشتند که در
اوقات نماز آن را به نوبت مى پوشیدند و نماز مى خواندند.(4)
نظیر این فشارها را به سادات علوى - که در مصر بودند - نیز وارد مى ساخت.
امام هادى علیه السلام به شکنجه و آزار متوکّل صبر مى فرمود تا آن خلیفه نابه حق در گذشت. و
پس از وى، منتصر، مستعین و معتز روى کار آمدند و به دسیسه معتز، آن حضرت مسموم و شهید
شد.
اغلب روات و مورخین گویند: آن حضرت در نیمه ذى حجه سال 212 در ((صریا))- موضعى در حوالى
مدینه - دنیا را به نور خود منور فرمود. بعضى دوم - یا پنجم - رجب را ذکر کرده است.
والده معظمه اش ((سمانه)) مغربیه و معروف به سیّده است کهو کانت من القانتات.
محدث قمى رحمة الله از ((جنات الخلود)) نقل مى نماید که آن مخدره در زهد و تقوى مثل و
مانندى نداشت و بیشتر اوقات روزه بود.
شمائل امام هادى علیه السلام را این گونه توصیف کرده اند:
حضرت متوسطالقامة بود، روى سرخ و سفید، چشم هاى فراخ، ابروهاى گشاده و چهره دلنشین
داشت، که هر مغمومى که بر روى مبارکش نظر مى کرد، غم او زایل مى گشت و محبوب القلوب
و صاحب هیبت بود، و در راه رفتن قدم ها را کوچک مى گذاشت، و پیاده رفتن بر آن حضرت دشوار
بود.
نقش خاتم آن حضرت علیه السلامالله ربى و هو عصمتى من خلقهبود. انگشتر دیگرى داشت که
در آن نقش بودحفظ العهود من اخلاق المعبود.
سید بن طاووس رحمة الله روایت کرده که جناب عبدالعظیم حسنى گوید:
حضرت امام محمد تقى علیه السلام این حرز را براى پسرش حضرت امام على النقى علیه السلام
آنگاه که آن حضرت کودک بوده و در گهواره جاى داشت نوشت و او را تعویذ مى کرد و آن حضرت این
تعویذ را به اصحاب خود امر مى کرد و آن حرز چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم. اللهم رب الملائکة و الروح.
تمام این تعویذ در ((مهج الدعوات)) آمده است و تسبیح آن حضرت هم این گونه بود:
سبحان من هو دائم لا یسهو، سبحان من هو قائم لا یلهو، سبحان من هو غنى لا یفتقر، سبحان
الله و بحمده.(5)
------------------------------------------------------------------------
1-اصول کافى، ج 1، ص 497 - 502؛ ارشاد مفید، ص 307؛ دلائل الامامة، ص 216 - 222؛ فصول
المهمة، ص 259 - 265؛ تذکرة الخواص، ص 362؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 401 - 420.
2-ارشاد مفید، ص 307 - 313؛ اصول کافى، ج 1، ص 501؛ فصول المهمّة، ص 261؛ تذکرة
الخواص، ص 359؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 417؛ اثبات الوصیة، ص 176؛ تاریخ یعقوبى، ج
3، ص 217.
3-مقاتل الطالبین، ص 359.
4-مقاتل الطالبین، ص 395 و 396.
5-منتهى الآمال، بخش زندگانى امام هادى علیه السلام.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۳۳
هادی قلعه نوی
پرتوى از سیره و سیماى امام محمّد باقر(علیه السلام)

حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام) اوّل ماه رجب، یا سوم صفر سال 57 هجرى قمرى در مدینه متولّد گردید.
پدر بزرگوارش، حضرت على بن الحسین ، زین العابدین(علیه السلام)، و مادر مکرّمه اش ، فاطمه معروف به «امّ عبدالله» دختر امام حسن مجتبى مىباشد.
از این رو، آن حضرت از ناحیه پدر و مادر به بنىهاشم منسوب است.
شهادت امام باقر(علیه السلام) در روز دوشنبه 7 ذیحجّه سال 114 هجرى قمرى در 57 سالگى، به دستور هشام بن عبدالملک خلیفه اموى، به وسیله خوراندن سمّ، اتّفاق افتاد و مزار شریفش در مدینه در قبرستان بقیع مىباشد.
آن حضرت یکى از اطفال اسیر فاجعه کربلا مىباشد که در آن وقت سه سال و شش ماه و ده روز از سنّ مبارکش گذشته بود.
حضرت باقر(علیه السلام) به علم و دانش و فضیلت و تقوا معروف بود و پیوسته مرجع حلّ مشکلات علمى مسلمانان به شمار مىرفت.
وجود امام محمّد باقر(علیه السلام) مقدّمه اى بود براى اقدام به وظایف دگرگون سازى امّت.
زیرا مردم، او را نشانه هاى فرزند کسانى مىشناختند که جان خود را فدا کردند تا موج انحراف ـ که نزدیک بود نشانه هاى اسلام را از میان ببرد ـ متوقّف گردد.
آنان از این رو قربانى شدند تا مسلمانان بدانند که حکّامى که به نام اسلام حکومت مىکنند، از تطبیق اسلام با واقعیت آن به اندازه اى دوراند که مفاهیم کتاب خدا و سنّت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) در یک طرف قرار دارد و آن حاکمان منحرف در طرف دیگر.
امام باقر(علیه السلام) بر آن شد تا انحراف حاکمان و دورى آنان از حقایق اسلام را به مردم بفهماند و براى مسلمانان آشکار سازد که چنان امورى تحقّق یافته است.
هشام بن عبدالملک خلیفه نابکار اموى وقتى به امام(علیه السلام) اشارت مىکند و مىپرسد که این شخص کیست؟ به او مىگویند او کسى است که مردم کوفه شیفته و مفتون اویند.
این شخص، امام عراق است.
در موسم حجّ، از عراق و خراسان و دیگر شهرها، هزاران مسلمان از او فتوا مىخواستند و از هرباب از معارف اسلام از او مىپرسیدند.
این امر اندازه نفوذ وسیع او را در قلوب توده هاى مردم نشان مىداد.
از سوى فقیهان بزرگ که وابسته به حوزه هاى فکرى و علمى بودند، مسائل دشوار در محضر او مطرح مىشد و گفتگوهاى بسیار با امام به عمل مىآمد، از او پاسخ مىخواستند تا امام را در تنگنا قرار دهند و در مقابل مردم او را به خاموشى وادارند، ولى آن حضرت با پاسخ هاى قانع کننده و مستدلّ و محکم خود آنان را به اعجاب وامىداشت.
حوزه علمى او براى صدها دانشمند و محدّث که تربیت کرده بود پایگاهى مهّم به شمار مىآمد.
جابر جعفى گوید: «ابوجعفر هفتاد هزار حدیث براى من روایت کرد.» و محمّد بن مسلم گوید: «هر مسئله که در نظرم دشوار مىنمود از ابوجعفر(علیه السلام)مىپرسیدم تا جایى که سى هزار حدیث از او سؤال کردم.»امام باقر(علیه السلام) شیعیان خود را چنین وصف مىکند:«همانا شیعه ما، شیعه على، با دست و دل گشاده و از سر گشاده دستى و بىریایى از ما طرفدارى مىکنند و براى زنده نگاه داشتن دین، متّحد و پشتیبان ما هستند. اگر خشمگین گردند، ستم نمىکنند و اگر خرسند باشند از اندازه نمىگذرند. براى آن کس که همسایه آنان باشد برکت دارند و با هر کس که با آنان مخالف باشد طریق مسالمت پیش مىگیرند. و شیعه ما اطاعت خدا مىکند.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۷
هادی قلعه نوی

 

*** بخش و?ژه ماه رجب

 

 - فصل رحمت و مغفرت

بهارعاشقان و دلدادگان حر?م کبر?ا?? فرا رس?ده است. ماه رجب فصل روئ?دن جوانه ها? عاشقانه ز?ستن و ماه شست و شو? دل و جان از زنگارها? گناه و غفلت...

- س?ر? در آداب ماه شر?ف رجب

((خداى متعال در آسمان هفتم فرشته اى قرار داده است که ((داعى )) گفته مى شود. هنگامى که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب از این ماه تا صبح مى گوید: خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا به حال فرمانبرداران خدا...

 - تأمل? در دعا? ماه رجب

 - ل?لة الرغائب چگونه شب? است؟

اول?ن شب جمعه ماه رجب را ل?لة الرغائب نامند. در ا?ن شب ملائک بر زم?ن نزول م? کنند. برا? ا?ن شب عمل? از رسول خدا صل? الله عل?ه و آله ذکر شده است که فض?لت بس?ار? دارد و بد?ن قرار است...

- اعتکاف چ?ست؟

 - اعتکاف؛ راه? برا? انس با خدا

 - اعمال ا?ّام الب?ض(14،13، 15 رجب)

عاکف سه روز در مسجد جامع مق?م م? گردد و جز برا? ضرور?ات، کو? دوست را ترک نم? گو?د. خود را از حلال باز م? دارد تا با تمر?ن بندگ?، جهاد با نفس را ب?ازما?د. اعتکاف عهد مودّت و م?ثاق مجدد با پروردگار است...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۲۹
هادی قلعه نوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۰۵
هادی قلعه نوی

کارشناس فرهنگ? اداره تبل?غات اسلام? شهرستان سبزوار از د?دار رئ?س اداره تبل?عات اسلام? ا?ن شهرستان با امام جمعه شهرروداب خبر داد.





به گزارش روابط عموم? اداره کل تبل?غات اسلام? خراسان رضو?،حسن ملوند? با اعلام ا?ن خبرگفت:درد?دار? که حجت‌الاسلام محمود? رئ?س اداره تبل?غات اسلام? شهرستان سبزوار با امام جمعه بخش روداب ا?ن شهرستان داشت، مسائل فرهنگ? وتبل?غ? ا?ن بخش مورد بررس? وارز?اب? قرارگرفت.

و? گفت:درا?ن د?دار که در دفتر امام جمعه روداب با حضور رئ?س اداره اوقاف سبزوار وبخشدار روداب برگزارشد،حجت‌الاسلام ک?ان? مقدم امام جمعه شهر روداب به طرح مسائل? درخصوص روحان?ون مستقر وطرح هجرت وامر تبل?غ درا?ن منطقه پرداخت وبا توجه به وجود محروم?ت ولزوم پرداختن به مسائل تبل?غ? درا?ن بخش وبا عنا?ت به ساخت خانه ها? عالم توسط مردم وبخشدار? درتعداد? از روستاها? منطقه مذکور،خواهان توجه ب?شتر به اعزام روحان?ون فعال به ا?ن بخش شد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۲۱
هادی قلعه نوی

 امام صادق(ع) فرمودند : سجده شکر به جا آوردن بر هر مسلمان? واجب است . نمازت را به سبب آن به اتمام برسان و...


امام صادق(ع) فرمودند :

سجده شکر به جا آوردن بر هر مسلمان? واجب است . نمازت را به سبب آن به اتمام برسان و به سبب آن خدا?ت را از خودت راض? کن و به سبب آن است که ملائکه از تو متعجب و شگفت زده م?شوند . به درست? که بنده زمان? که نماز م?خواند و سپس سر بر سجده شکر م?نهد ، پروردگار حجاب ها? موجود م?ان بنده و فرشته ها و ملائک را م?گشا?د و م?گو?د :

ا? ملائکه من ! به بنده ام بنگر?د . واجبم را به جا? آورد و عهدم را برا? من تمام نمود . سپس برا? من نسبت به آنچه که برا?ش نعمت نموده ام ، سجده شکر به جا آورد . ا? فرشتگان من ! برا? او از نظر شما چه چ?ز? در نزد من وجود دارد ؟

پس ملائکه م?گو?ند : ا? پروردگار ما ! رحمت تو .

پس پروردگار م?فرما?د : سپس برا? او چ?ست از پاداش ؟

م?گو?ند : ا? پروردگار ما ! بهشت تو .

سپس پروردگار م?فرما?د : برا? او د?گر چ?ست ؟

م?گو?ند : ا? پروردگار ما ! کفا?ت مهم ها?ش .

پس پروردگار باز م?فرما?د : سپس برا?ش چ?ست ؟

امام عل?ه السلام فرمودند : چ?ز? از خ?ر ها نماند مگر آنکه ملائکه آن را گفتند . پس خداوند م?فرما?د : پس از آن د?گر چ?ست ؟

ملائکه م?گو?ند : ا? خداوند ما ! علم? برا? ما ن?ست !

پروردگار م?فرما?د : ا? فرشتگان من ! برا?ش شکر م?کنم همانگونه که برا?م شکر به جا? آورده است و برا?ش رو? م? آورم با فضلم و رحمتم را برا?ش نشان م?دهم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۴۴
هادی قلعه نوی