سالروز ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام مبارکباد
شهزاده زم?ن و زمان
شکر خدا که با فلکم ه?چ کار ن?ست
بر خاطرم ز هر دو جهان ?ک غبار ن?ست
آن پا? بر جهان زده رندم که بر دلم
اندوه آسمان و غم روزگار ن?ست
فخرم هم?ن بس است که اندر جهان مرا
رو? ن?از جز به در کردگار ن?ست
جز درگه ن?از که درگاه مطلق است
رو? دلم ز ه?چ در ام?دوار ن?ست
گردون! به ما ز?اده از?ن سرگران مباش
ا?ن کهنه سا?بان تو هم پا?دار ن?ست
قطع نظر ز هر چه کنم خوشتر آ?دم
جز درگه? که بان? او روزگار ن?ست
درگاه پادشاه دو عالم که از شرف
ناخوانده گر رود فلک، آنجاش بار ن?ست
آن پادشاه عرصه د?ن کزعلو قدر
خورش?د را بر اوج جلالش گذار ن?ست
شهزاده زم?ن و زمان ز?ن عابد?ن
شاه? که در زمانه چو او شهر?ار ن?ست
د?ن ?ادگار اوست چو او ?ادگار د?ن
چون اهل ب?ت را به جز او ?ادگار ن?ست
انجم ز نور خاطر او?ند مقتبس(1)
افلاک را به غ?ر درِ او مدار ن?ست
گر خاک پاش سر به نس?م? برآورد
در باغ و راغ حاجت باد بهار ن?ست
هر جا کف سخاوت او سا?ه افکند
جز ت?رگ? نت?جه ابر بهار ن?ست
چون ماه علمش از افق س?نه سر زند
اقل?م جهل را غم شب ها? تار ن?ست
روز? قَدَر به پ?ش قضا شکوه کرد و گفت
تا حکم شاه هست مرا ه?چ کار ن?ست
بانگ? ز رو? قهر به او زد قضا و گفت:
کا? ساده سرّ ا?ن به تو هم آشکار ن?ست
گر نه وجود او بود ا?ن کارخانه را
پ?ش خدا? عزوجل اعتبار ن?ست
حاصل که او نت?جه ا?جاد عالم است
در دهر همچو ما و تو او حشو کار ن?ست
?عن? که ا?ن سبط رسول مه?من(2) است
ب? مهر او بنا? جهان استوار ن?ست
شاه? که کارخانه قدرت وجود اوست
با او ست?زه جز به خدا کارزار ن?ست
آلوده چون به حرف عدو?ش کنم سخن؟
طوط? طبع ناطقه مردار خوار ن?ست
شاها منم که ط?نت عنبر سرشت من
جز از عب?ر خاک درت ما?ه دار ن?ست
مهر تو درگرفت سراپا وجود من
نوع? که دل زشعله او جز شرار ن?ست
فکر من از کجا و مد?ح تو از کجا؟!
در بحر مدحت تو خرد را گذار ن?ست
جز گفتگو? مهر تو نبود ان?س من
عاشق تسلّ? اش بجز از حرف ?ار ن?ست
ب? مهر? فلک دل ما را زخود رماند
رحم? که جز به لطف تو ام?دوار ن?ست
لطفت چو گشت ضامن فردا? دوستان
امروز باک? از ستم روزگار ن?ست
تآ افتاب نور فشاند به روزگار
تا روزگار جز به شتابش قرار ن?ست
مهرت دل حب?ب تو را نور پاش باد
خصم تو ب? قرار چنان کش وقار ن?ست
خاک ره تو د?ده" ف?ّاض" را جلا
تا از فلک بر آ?نه اش جز غبار ن?ست
" ف?اض لاه?ج?"