کانون فرهنگی و هنری اسرار روداب

مسجد جامع روداب

گذر? بر اسرار تولد حضرت فاطمه زهرا سلام ا... عل?ها

شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۵۲ ق.ظ

در بررس? ابعاد شخص?ّت حضرت فاطمه، ول?د? الاسلام(س)1 موضوع تولّد ا?شان ?ک? از جنبه‌ها? رازگونه و پ?چ?ده‌ا? م?‌باشد که دارا? برنامه‌ر?ز? طولان? اله? بوده است.
همان‌گونه که زندگ? کوتاه دن?و? آن بانو هنوز سرشار از ناگفته‌ها? ز?اد است و نامعلوم بودن مدفن شر?ف او سال‌هاست دل عاشقان را داغدار ساخته و قدرش همچون قبرش ناشناخته مانده، تولّد او ن?ز سِرِّ غامض و سر به مُهر? است که فقط نکات? از آن، از طر?ق سخنان فرزندان بزرگوارش به ما رس?ده و برا? شن?دن هم?ن نکات هم، ظرف ذهن ما بس? کوچک و کم‌حجم است.


در بررس? شخص?ّت افراد برتر، تحل?ل عوامل مزبور موجب م?‌گردد به جوانب درون? آنها راه? پ?دا کن?م. با در نظر گرفتن ا?ن نکته، هر چه ا?ن افراد در سطح بالاتر? قرار گرفته باشند، ا?ن عوامل، با اهمّ?ت‌تر و پ?چ?ده‌تر م?‌گردد و وقت? مسئله مربوط به «دعائم ‌الدّ?ن»2 (بزرگان د?ن، پا?ه‌ها و ستون‌ها? اصل? اسلام) م?‌رسد ـ که مبحث عصمت برا? آنها طرح م?‌شود ـ موضوع حسّاس?ت فوق‌العادّه‌تر? م?‌?ابد و ن?از به سندها? محکم‌تر? دارد.
در مس?ر برنامه‌ر?ز? ‌شده اله? برا? تولّد حضرت فاطمه(س)، دو بخش قابل بررس? است:
بخش اوّل: اسرار پ?ش از تولّد تا زمان تولّد؛
بخش دوم: اسرار، ک?ف?ّت و نکات مربوط به هنگام تولّد.
بر اساس حکمت اله?، تولّد دختر? که تکم?ل‌کننده موضوع نبوّت و پا?ه‌گذار مسئله امامت است و به القاب امّ اب?ها و اُمُومَـه الائمّه (همان) مز?ّن شده، ن?ازمند مقدّمات? است که در صورت فراهم نشدن مقدّمات، کار به سرانجام نم?‌رسد و به هدف نائل نم?‌شود.
امّا در زم?نه مقدّمات تولّد حضرت فاطمه(س) در زمان ح?ات پ?امبر اکرم(ص) اختصاصاً موارد? وجود دارد که بس?ار قابل تأمّل است.
حضرت فاطمه(س) از نسل فرد? است که خداوند درباره او فرموده است:
«خلقت الاش?اء لاجلک و خلقتک لاجل?؛3
همه چ?زها را برا? تو و تو را برا? خودم آفر?دم.»
در ا?ن ب?ان نوران?، عظمت وجود? پ?امبر اکرم(ص) به تصو?ر کش?ده شده است؛ هرچند عقول ما از درک کُنه آن ناتوان و عاجز است.
پ?امبر? که از ح?ث جسم? و نژاد? ن?ز، به برتر?ن قب?له و ت?ره اعراب منتسب و به نب?ّ قُرش?4 معروف است، وجود نازن?ن حضرت فاطمه(س) را بِضعه؛ (پاره گوشت خود) م?‌داند.5

1. اسرار قبل از تولّد تا زمان تولّد
ا?ن موضوعات و نکات، موارد? است که در احاد?ث ب?ان شده است و هدف ما در ا?ن گفتار، بحث سند? احاد?ث ن?ست؛ ز?را پرداختن به آن مجال? گسترده‌تر و فرصت د?گر? م?‌طلبد. غالب ا?ن موارد که در احاد?ث? با مضام?ن مشترک ب?ان شده، مورد اعتماد و وثوق علما? ش?عه قرار گرفته است. محور کار، حد?ث? است که علّامه مجلس? آن را با سند مُفَضَّل بن عمر جعف? از قول امام صادق(ع) ب?ان کرده است.

1 ـ 1. بشارت خداوند به وجود حضرت فاطمه(س) در معراج
پ?ش از تولّد حضرت فاطمه(س)، خداوند در معراج، بشارت تولّد ا?شان را به نب?ّ خاتم(ص) داده و فرموده بود:
«?َا مُحَمَّد! إِنَّ اللهَ تَعَالَ? ?ُبَشِّرُکَ بِفَاطِمَ?َ مِنْ خَدِ?جَ?َ بِنْتِ خُوَ?ْلِدٍ...؛6
ا? پ?امبر! خداوند [ولادت] فاطمه را از خد?جه، دختر خو?لد به تو بشارت م?‌دهد.»
بشارت پ?امبر اکرم(ص) به وجود مقدّس حضرت فاطمه(س)، آن هم در معراج، خود به تنها?? گو?ا? اهمّ?ت موضوع تولّد ا?شان است و م?‌توان به جرئت گفت که ا?ن مسئله، ?ک? از مسائل ح?ات? دن?ا? اسلام و مسلمانان بوده که از طرف خداوند در آن موقع?ّت به پ?امبر(ص) نو?د داده شد. نکته د?گر در ا?ن حد?ث، ا?ن است که خداوند نام مبارک فاطمه را ن?ز پ?ش از ولادت برا? او تع??ن کرده است. در مورد نام فاطمه وجه تسم?ه‌ها? مختلف? ب?ان شده؛ از جمله رسول خدا(ص) فرمودند:
«لِاَنّها فُطِمَتْ هِ?َ وَ ش?عتُها و ذُرّ?تُها مِنَ النّار؛7
ز?را او، ش?ع?ان و ذُرّ?ه‌اش را از آتش باز داشته و برکنار شده‌اند.»

2 ـ 1. دور? گز?دن پ?امبر(ص) از خد?جه(س)
خداوند به پ?امبر اکرم(ص) دستور م?‌دهد که با?د چهل شبانه‌روز از حضرت خد?جه(س) دور? گز?ند.
در بخش? از حد?ث آمده است:
«النَّبِ?ُّ(ص) جَالِسٌ بِالْأَبْطَحِ وَ مَعَهُ عَمَّارُ بْنُ ?َاسِرٍ وَ الْمُنْذِرُ بْنُ الضَّحْضَاحِ وَ أَبُو بکر وَ عُمَرُ وَ عَلِ?ُّ بْنُ أَبِ?طَالِبٍ وَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ حَمْزَ?ُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِذْ هَبَطَ عَلَ?ْهِ جَبْرَئِ?لُ فِ? صُورَتِهِ الْعُظْمَ? قَدْ نَشَرَ أَجْنِحَتَهُ حَتَّ? أَخَذَتْ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَ? الْمَغْرِبِ فَنَادَاهُ ?َا مُحَمَّدُ الْعَلِ?ُّ الْأَعْلَ? ?َقْرَأُ عَلَ?ْکَ السَّلَامَ وَ هُوَ ?َأْمُرُکَ أَنْ تَعْتَزِلَ عَنْ خَدِ?جَ?َ أَرْبَعِ?نَ صَبَاحاً؛8
پ?امبر(ص) در ر?گزار ابطح با عمّار ?اسر، منذر بن ضحضاح، ابوبکر، عمر، عل?ّ ابن اب?‌طالب(ع)، عبّاس بن عبدالمطلّب و حمزه بن عبدالمطلّب نشسته بودند. ناگهان جبرئ?ل در صورت عظ?مش بر او فرود آمد؛ بال‌ها?ش را از مشرق تا مغرب گستران?ده بود. پس ندا داد: «ا? پ?امبر بزرگوار! خداوند بر تو سلام م?‌فرستد و به تو دستور م?‌دهد که چهل روز از خد?جه فاصله بگ?ر?.»
در ا?ن قسمت از حد?ث، دو نکته قابل تأمّل است:
اوّل ا?نکه جبرئ?ل(ع) با ه?بت اصل? خود (با بال‌ها? گسترده) بر پ?امبر(ص) فرود آمد. ا?ن مسئله نشان م?‌دهد که حامل پ?ام? بس?ار مهم برا? پ?امبر(ص) بوده است؛ همچنان ‌که برا? اعلام امر رسالت هم با ه?بت کامل بر رسول ‌الله(ص) ظاهر شد؛9
نکته دوم، واژه «?َأْمُرُکَ؛ خداوند به تو دستور م?‌دهد» است. ا?ن نکته، متضمِّن ا?ن معناست که دستور لازم ‌الاجرا و دارا? وجوب فور? است؛ ز?را خداوند از عشق فراوان پ?امبر(ص) و حضرت خد?جه(س) به ?کد?گر آگاه بود و م?‌دانست چن?ن دستور? بر آن دو حضرت، سنگ?ن و مشقّت‌بار است. از ا?ن‌رو، در ادامه حد?ث آمده است:
«فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَ? النَّبِ?ِّ وَ کَانَ لَهَا مُحِبّاً وَ بِهَا وَامِقاً؛10
پس، آن بر پ?امبر(ص) سنگ?ن و سخت آمد؛ ز?را او عاشق و دلباخته همسر وفادار خو?ش بود.»
ول? چون دستور، دستور اله? و لازم‌ الاجرا بود، پ?امبر(ص) بر انجام آن، لحظه‌ا? درنگ نکرد و از همان لحظه، امر اله? را شروع نمود؛ بدون ا?نکه واقع?ّت امر را به حضرت خد?جه(س) اطّلاع دهد. از ا?ن ‌رو، آن حضرت در روزها? آخر دوره، عمّار ?اسر را به خدمت خد?جه(س) فرستاد و به او فرمود: «به خد?جه بگو:
?َا خَدِ?جَ?ُ لَا تَظُنِّ? أَنَّ انْقِطَاعِ? عَنْکِ [هِجْرَ?ٌ] وَ لَا قِلً? وَ لَکِنْ رَبِّ? عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِ? بِذَلِکَ لتنفذ [لِ?ُنْفِذَ] أَمْرَهُ فَلَا تَظُنِّ? ?َا خَدِ?جَ?ُ إِلَّا خَ?ْراً فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَ?ُبَاهِ? بِکِ کِرَامَ مَلَائِکَتِهِ کُلَّ ?َوْمٍ مِرَاراً؛11
گمان نکن که من از تو بر?ده و تو را رها کرده‌ام؛ بلکه پروردگارم برا? اجرا? آن به من دستور فرموده است. در آن، خ?ر ب?اند?ش. خداوند هر روز به وجود تو به بزرگان فرشته‌ها افتخار م?‌کند.»
لازم به ذکر است که حضرت خد?جه(س) ن?ز در هم?ن ا?ّام به دستور پ?امبر اکرم(ص) در منزل مانده بود و نمونه بارز آ?ه «و قََرنَ ف? بُ?ُوتِکُنَّ»13 در ا?ن ا?ّام و در تمام عمر و برا? دور? پ?امبر(ص) در حزن و نگران? بود.

3 ـ 1. روزه گرفتن، ق?ام و عبادت شبانه در طول مدّت چهل شبانه‌روز
در بخش? از حد?ث آمده است:
«فَأَقَامَ النَّبِ?ُّ أَرْبَعِ?نَ ?َوْماً ?َصُومُ النَّهَارَ وَ ?َقُومُ اللَّ?ْلَ؛14
پ?امبر در ا?ن چهل روز، روزه‌دار بود و در شب به عبادت م?‌پرداخت.»
او با?د چهل شبانه‌روز، ?ادآور اربع?ن م?قات حضرت موس?(ع)15 با تمام مشکلات آن زمان و مسائل روزمرّه نوپا? اسلام، در عبادت و بندگ? سپر? نما?د.
در حد?ث، ب?ان شده که پ?امبر(ص) در پ?غام خود به حضرت خد?جه(س) م?‌فرما?د:
«فَإِنِّ? فِ? مَنْزِلِ فَاطِمَ?َ بِنْتِ أَسَدٍ؛16
من در منزل فاطمه بنت اسد، مادر اسدالله الغالب هستم.»

4 ـ 1. پا?ان چهل روز، نزول جبرئ?ل و م?کائ?ل برا? تحفه اله?
پس از سپر? شدن «فَتَمَّ م?قاتُ رَبِّهِ»، جبرئ?ل(ع)، فرود آمد و گفت:
«?َا مُحَمَّدُ الْعَلِ?ُّ الْأَعْلَ?! ?ُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ هُوَ ?َأْمُرُکَ أَنْ تَتَأَهَّبَ لِتَحِ?َّتِهِ وَ تُحْفَتِهِ. قَالَ النَّبِ?ُّ(ص) ?َا جَبْرَئِ?لُ وَ مَا تُحْفَ?ُ رَبِّ الْعَالَمِ?نَ وَ مَا تَحِ?َّتُهُ قَالَ لَا عِلْمَ لِ?...؛17
ا? پ?امبر بزرگوار! خداوند به تو درود م?‌فرستد و به تو دستور? م?‌دهد که برا? هد?ه و تحفه او آماده شو?. پ?امبر(ص) به او گفت: «تحفه پروردگار چ?ست؟» جبرئ?ل گفت: «من به آن آگاه? ندارم.» در آن وقت، م?کائ?ل فرود آمد و با او ظرف? بود که با پارچه‌ا? از سندس [?ا استبرق] پوش?ده شده بود. آن را جلو? پ?امبر(ص) گذارد.»
در قسمت? از حد?ث آمده که جبرئ?ل(ع) در جواب سؤال پ?امبر(ص) در مورد تحفه اله?، ا?ن جمله را ب?ان کرد: «لا علمَ ل?.» ا?ن چه تحفه‌ا? بود که جبرئ?ل(ع)، مأمور خبرها? غ?ب? خداوند، نسبت به ماه?ّت آن اظهار ب?‌اطّلاع? م?‌کند؟ همان‌گونه که در ز?ارتش به آن اشاره شده است:
«فاطم?ُ بنتُ رسول‌الله وَ بِضعَه لَحمِهِ و صَم?م قَلبِهِ و فَلذَه کبدِهِ وَ التَّح?ه مِنکَ لَهُ وَ التُحفه؛18
فاطمه دختر رسول خدا، پاره تن و قوام قلب او، پاره جگرش و آنکه هد?ه و تحفه پروردگار برا? پ?امبر(ص) بود.»
«وَ لَها ل?سَ نَواله الّا نَوالَ اللهِ عَمَّ نَوالَهُ؛19
برا? آن حضرت (زهرا(س)) عطا و بخشش? است که بالاتر از آن ن?ست، مگر عطا و بخشش خداوند? که بخشش او همگان? است.»
نزول م?کائ?ل(ع)، فرشته رزق و روز?، از نکات قابل تأمّل در ا?ن موضوع است. فرود دو فرشته برا? انجام ?ک امر اله?، ?ک? حامل پ?ام و ?ک? حامل هد?ه اله?، همه عظمت ?ک موضوع را م?‌رساند. قرار است چه اتّفاق? ب?افتد؟

5 ـ 1. افطار با غذا? مخصوص دربار اله?، معجون? از بهشت
جبرئ?ل(ع) به پ?امبر(ص) گفت:
پروردگار به تو دستور م?‌دهد که از ا?ن غذا افطار کن?. «کَشَفَ الطَّبَقَ فَإِذَا عِذْقٌ مِنْ رُطَبٍ وَ عُنْقُودٌ مِنْ عِنَبٍ فَأَکَلَ النَّبِ?ُّ(ص) مِنْهُ شِبَعاً وَ شَرِبَ مِنَ الْمَاءِ رِ?ّاً وَ مَدَّ ?َدَهُ لِلْغَسْلِ فَأَفَاضَ الْمَاءَ عَلَ?ْهِ جَبْرَئِ?لُ وَ غَسَلَ ?َدَهُ مِ?کَائِ?لُ وَ تَمَنْدَلَهُ إِسْرَافِ?لُ ارْتَفَعَ فَاضِلُ الطَّعَامِ مَعَ الْإِنَاءِ إِلَ? السَّمَاءِ؛20
ظرف را آشکار ساخت. در آن، خوشه‌ا? خرما? تازه و خوشه‌ا? انگور بود. رسول خدا(ص)از آنها م?ل فرمودند. بعد از آن، آب نوش?د تا س?راب شد. پس اراده فرمود دست‌ها? خود را بشو?د؛ جبرئ?ل بر دست‌ها?ش آب ر?خت. م?کائ?ل آن را شست‌وشو داد و اسراف?ل با دستمال? خشک کرد. آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند.»
نکته اوّل: ?ک? د?گر از فرشتگان اله?، ?عن? اسراف?ل(ع)، به عنوان ?ک خدمت‌کار در ا?ن زمان و برا? ا?ن موضوع حضور ?افته است.
نکته دوم: در بخش? از حد?ث آمده که حضرت عل?(ع) م?‌فرما?ند:
«روش پ?امبر(ص) ا?ن بود که هنگام افطار به من دستور م?‌داد در را باز کنم تا اگر کس? م?‌خواست غذا بخورد، وارد شود؛ ول? در آن شب به من فرمودند: «کنار در بنش?ن و کس? را راه نده؛ ز?را خوردن ا?ن طعام بر غ?ر من حرام است.»21
پس م?‌توان گفت ا?ن غذا با غذاها? دن?ا?? بس?ار فرق داشت؛ بلکه در م?ان مائده‌ها? اله? ن?ز غذا? مخصوص دربار اله? بود.
نکته سوم: در مورد نوع غذا?? که باعث انعقاد نطفه وجود
حضرت زهرا(س) در جسم پ?امبر(ص) گرد?د، چند?ن نظر ب?ان شده است:
1. خرما و انگور (همان)؛
2. س?ب بهشت? از درخت طوبا؛22
3. آم?خته ‌شدن عرق جبرئ?ل؛23
4. خرما به تنها??.24
از م?ان موارد فوق، س?ب بهشت? از بق?ّه اهمّ?ت و شهرت ب?شتر? دارد. از هم?ن‌روست که در ز?ارت‌نامه آن حضرت، ا?شان را «تفاحه الفردوسِ و الخُلدِ؛ س?ب بهشتِ فردوس و خلد»25 خطاب قرار م?‌ده?م.
امّا م?‌توان ا?ن نکته را ن?ز عنوان نمود که هر سه مورد، ?عن? س?ب، انگور و خرما از بهشت برا? پ?امبر(ص) آمده بود و با توجّه به دو نکته، م?‌توان ب?ن هر سه م?وه جمع نمود:
الف) از مهم‌تر?ن درختان بهشت?، درخت طوبا است. در فرما?ش امام رضا(ع) خطاب به اباصلت آمده است:
«إنَّ شجر?َ الجَنَّ?ِ تَحمِلُ أنواعاً ... وَ لَ?ست کَشَجر?ِ الدُّن?ا؛26
همانا درخت بهشت? انواع م?وه‌ها را دارد و مانند درخت دن?ا?? ن?ست. بنابرا?ن درخت طوبا م?‌تواند هر نوع م?وه‌ا? را در بر داشته باشد.»
ضمن ا?نکه در برخ? از روا?ات، نام اختصاص? از م?وه برده نشده و فقط اشاره شده که جبرئ?ل(ع) از م?وه‌ها? طوبا به پ?امبر(ص) دادند؛ مانند ا?ن حد?ث:
«هنگام? که عا?شه به بوس?دن مکرّر حضرت فاطمه(س) توسط پ?امبر(ص) اعتراض کرد، رسول خدا(ص) به او فرمودند:
«?َا عَائِشَ?ُ! إِنِّ? لَمَّا أُسْرِ?َ بِ? إِلَ? السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّ?َ فَأَدْنَانِ? جَبْرَئِ?لُ مِنْ شَجَرَ?ِ طُوبَ? وَ نَاوَلَنِ? مِنْ ثِمَارِهَا فَأَکَلْتُهُ فَحَوَّلَ اللهُ ذَلِکَ مَاءً فِ? ظَهْرِ? فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَ? الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِ?جَ?َ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَ?َ؛27
ا? عا?شه! هنگام? که به معراج رفتم، به بهشت وارد شدم. جبرئ?ل مرا به نزد?ک درخت طوبا برد و از م?وه‌ها? آن به من داد. پس آن را خوردم. خداوند آن را به آب? در پشت من تبد?ل کرد و هنگام? که به زم?ن فرود آمدم در اثر مواقعه با خد?جه، به فاطمه باردار گشت.»
ب) خوردن ا?ن م?وه‌ها در مراحل مختلف صورت گرفته است. در معراج، بحث م?وه س?ب و درخت طوبا برا? پ?امبر(ص) مطرح شده و بعد از آن، در زم?ن رطب و انگور و در جمع باعث ا?جاد نطفه آن بانو? اسلام گرد?ده است و به نظر م?‌آ?د آم?ختگ? عرق جبرئ?ل(ع) در موقع حمل آن غذا صورت گرفته باشد؛ نه به عنوان ?ک? از اجزا? اصل?.

6 ـ 1. تعج?ل پ?امبر(ص) در مواقعه با حضرت خد?جه(س) به امر اله?
پس از آنکه پ?امبر(ص) از آن غذا? بهشت? و اله? خورد، برخاست تا برا? نماز آماده شود. جبرئ?ل(ع) او را از نماز خواندن منع نمود و به او فرمود:
«الصَّلَا?ُ مُحَرَّمَ?ٌ عَلَ?ْکَ فِ? وَقْتِکَ حَتَّ? تَأْتِ?َ إِلَ? مَنْزِلِ خَدِ?جَ?َ فَتُوَاقِعَهَا فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ آلَ? عَلَ? نَفْسِهِ أَنْ ?َخْلُقَ مِنْ صُلْبِکَ فِ? هَذِهِ اللَّ?ْلَ?ِ ذُرِّ?َّ?ً طَ?ِّبَ?ً فَوَثَبَ رسول ‌الله(ص) إِلَ? مَنْزِلِ خَدِ?جَ?َ؛28
اکنون وقت نماز ن?ست؛ بلکه با?د به خانه خد?جه رو? و با و? همبستر گرد?. خداوند اراده فرمود که امشب از صلب شما فرزند? پاک ب?افر?ند. رسول خدا(ص) به دنبال ا?ن فرمان، فور? به طرف خانه خد?جه روان گرد?د.»
از عبارت «وَثَبَ ال?؛29 پر?د، برجست.» م?‌توان فهم?د که اوّلاً امر اله? وجوب فور? داشته است و ثان?اً پ?امبر اکرم(ص) به‌ خاطر علاقه وافر? که به همسر خو?ش داشت، به محض رخصت اله? برا? د?دار حضرت خد?جه(س)، به منزل ا?شان رفت و ا?ن عشق دو طرفه بود؛ ز?را در حد?ث آمده است که حضرت خد?جه(س) هنگام? که صدا? پ?امبر(ص) را شن?د، با شادمان? و خوشحال? فراوان در را باز کرد.
«قَالَتْ خَدِ?جَ?ُ فَقُمْتُ فَرِحَ?ً مُسْتَبْشِرَ?ً بِالنَّبِ?ِّ(ص) وَ فَتَحْتُ الْبَابَ»30
پ?امبر(ص) هر شب طبق عادت، در بدو ورود به خانه، وضو م?‌ساخت و دو رکعت نماز مختصر م?‌خواند، سپس در بستر قرار م?‌گرفت؛ ول? در آن شب ظرف آب? طلب نکرد و برا? نماز خواندن آماده نشد و ا?ن همان مطلب قبل?، ?عن? سرعت و تعج?ل در تنف?ذ امر اله? را اثبات م?‌کند. آر?، امر اله?.

7 ـ 1. احساس باردار? در همان لحظات اوّل برا? حضرت خد?جه(س)
در آن شب نوران?، نطفه حضرت فاطمه(س) به امر اله? از صلب نبوّت به رحم مطهّر منتقل شد و ا?ن نکته مهمّ? بود که در جمله حضرت خد?جه(س)، هو?داست؛ ا?نکه برخلاف تمام انعقاد نطفه‌ها، حضرت خد?جه(س) از همان لحظه متوجّه باردار شدن خود گرد?د.
«فَلَا وَ الَّذِ? سَمَکَ السَّمَاءَ وَ أَنْبَعَ الْمَاءَ مَا تَبَاعَدَ عَنِّ? النَّبِ?ُّ(ص) حَتَّ? حَسِسْتُ بِثِقْلِ فَاطِمَ?َ فِ? بَطْنِ?؛31
سوگند به آنکه آسمان را برافراشت و آب را از چشمه‌ها جار? ساخت، رسول خدا(ص)در آن شب از من دور نگرد?د، مگر ا?نکه سنگ?ن? حمل فاطمه(س) را در وجود خود احساس کردم.»
?ک? از ب?شتر?ن بحث‌ها?? که در مورد حضرت فاطمه(س) مطرح شده است، تناسب ا?شان با درخت طوبا است که به جرئت م?‌توان گفت م?وه‌ها? درخت طوبا، اصل و اساس وجود مقدّس حضرت فاطمه(س) را تشک?ل داده‌اند؛ ?عن? عصاره‌ا? از بهشت.

8 ـ 1. نقش درخت طوبا در تولّد حضرت زهرا(س)
به دل?ل اهمّ?ت موضوع و نقش طوبا در تولّد و ازدواج آن حضرت، به توض?ح مختصر? در مورد طوبا و چند نمونه از احاد?ث آن اشاره م?‌گردد.
در زبان هند? و حبش?، طوبا ?ک? از نام‌ها? بهشت است32 و اصل مادّه آن به معنا? دور? از آلودگ? ظاهر? و باطن? است و متضادّ آن خَبُثَ م?‌باشد.33 مرحوم طبرس? در تفس?ر خود، ده مورد معن? را در ز?ر آن م?‌آورد.34 در مجموع م?‌توان گفت هر کدام از آن موارد به جنبه‌ا? از آن اشاره دارد.
واژه طوبا به همراه مشتقّاتش پنجاه بار در قرآن کر?م به کار رفته است. خود ا?ن واژه، به طور اختصاص? در آ?ه 29 «سوره رعد» آمده است:
«طوب? لَهُم و حُسنُ مَآب.»

9 ـ 1. طوبا و حضرت فاطمه(س)
در مورد تولّد حضرت فاطمه(س) و ک?ف?ّت پ?ش از آن و همچن?ن زندگ? و ازدواج آن حضرت در ارتباط با شجره طوبا احاد?ث? آمده که به اختصار به چند مورد از آنها اشاره م?‌کن?م تا پرده‌ا? د?گر از حق?قت طوبا و نقش طوبا در تولّد آن بانو، برا? ما برداشته شود.
پ?ش‌تر ب?ان گرد?د که پ?امبر اکرم(ص) ماجرا? ورود به بهشت و خوردن م?وه درخت طوبا و تبد?ل آن به نطفه صدّ?قه کبرا(س) را برا? عا?شه و (زنان د?گر خو?ش) ب?ان کرد. در آخر حد?ث آمده:
«فَکُلَّما اِشتَقتُ اِل? الجَنَّ?ِ قَبَّلتُها وَ ما قَبَّلتُها الّا وَجدتُ رائح?َ شجر?ِ طوب? مِنها، هِ? حوراءُ انس??ُ؛35
پس هر گاه که مشتاق بهشت م?‌‌شوم، او را م?‌بوسم و بو? درخت طوبا را استشمام م?‌کنم. او [حضرت فاطمه(س)] فرشته‌ا? با ظاهر انسان? است.»
ا?ن حد?ث، بس?ار مشهور و معروف است که ب?ان م?‌کند حضرت فاطمه(س) چه تناسب? با درخت طوبا دارد. فاطمه زهرا(س) در حد?ث? ا?ن‌گونه معرف? شده است:
«الصدّ?ق?ُ الکبر?، راح?ُ روحِ المصطف?، حامِل?ُ البَلو? مِن غ?رِ فزعٍ وَ لا شَکو? وَ صاحِبَ?ُ شَجَرَ?ِ طُوب?؛36
صدّ?قه کبرا، آرامش روح پ?امبر(ص) و حمل‌ کننده بلاها بدون گِله و شکا?ت? و جزع و فزع و صاحب درخت طوبا است.»
صدّ?قه طاهره، حضرت فاطمه(س) در خطبه مفاخره خود با همسرش ام?رالمؤمن?ن، عل?(ع) در عبارات? خود را ا?ن‌گونه معرف? م?‌کند:
«انا ثمر?ُ فُؤادِهِ [فؤادِ النّب?(ص)] و عُضوٌ مِن اَعضائِهِ و غُصنٌ مِن اَغصانِهِ ... انا اِبن?ُ سدر?ِ المنته? ... اَنَا الشَجَر?ُ الّت? تخرُجُ آکلُها، اَعن? الحسنَ(ع) و الحس?نَ(ع)؛37
من م?وه قلب پ?امبر(ص) و عضو? از اعضا? او و شاخه‌ا? از شاخه‌ها? آن هستم. من دختر سدره المنته? هستم. من درخت? هستم که م?وه‌ها?ش خارج م?‌گردد؛ منظورم حسن(ع) و حس?ن(ع) است.»
در مورد ازدواج حضرت ام?رالمؤمن?ن، عل?(ع) و حضرت فاطمه(س) «مَرَجَ البَحرَ?نِ ?لتَقِ?انِ»38 با?د گفت که چون حضرت فاطمه زهرا(س) صاحب عصمت بود، کُفو او ن?ز با?د صاحب عصمت باشد و مرد غ?ر معصوم را بر زن صاحبِ عصمت راه? ن?ست. در ازدواج آنها همانند ازدواج پ?امبر(ص) و
حضرت خد?جه(س) آمده که «درخت طوبا» از جانب خداوند دستور ?افته که دُرها? خود را نثار بهشت?ان کند. در ا?نجا بود که پ?ک مخصوص، پ?دا?ش حسن(ع) و حس?ن(ع) را در اثر ا?ن ازدواج به پ?امبر گرام?(ص) نو?د م?‌دهد:
«سَ?ُولدُ مَنها وَلَدان سَ?ِّدا شِبابِ أهلِ الجنَّ?ِ و بِهِما تَزَ?َّنَ اهلُ الجنّه؛39
از آن ازدواج، دو سرور جوانان اهل بهشت متولّد خواهند شد که به‌ وس?له آن دو مولود، اهل بهشت تز??ن م?‌شوند.»
صاحب «المناقب» در مورد درخت طوبا و ازدواج حضرت فاطمه(س) م?‌آورد:
«نَصَبَ الجل?لُ لجبرئ?ل مِنبراً ف? ظِلِّ طُوب? مِن مُتونِ زبرجدِ/ شَهِدَ الملائک?ُ الکِرامُ وَ رَبُّهُم وَ کَفَ? بِهِم وَ بِرَبِّهم مِن شُهَِّدِ/ وَ تَنَاثَرَت طُوب? عل?هم لؤلؤاً وَ زَمرُّداً مُتَتابِعَاً لَم ?َعقِد/ وَ مَلاکُ فاطم?َ الذ? ما مِثله ف? متهم شَرَفٍ و لا ف? منجِد؛40
در بحث ازدواج حضرت ام?رالمؤمن?ن، عل?(ع) و حضرت فاطمه(س) علاوه بر درخت طوبا، درخت سدر ن?ز مأمور نثار کردن دُر‌ها و ?اقوت‌ها? خود به م?منت ا?ن ازدواج شد.
عن جابرِ بنِ عبد الله، قال لمّا زوَّجَ رسول‌الله(ص) فاطم?َ(س) مِن عل?ٍ(ع) أتاهُ ناسٌ مِن قُر?ش فَقَالُوا إنَّکَ زَوَّجتَ عل?اً بمهرٍ خس?سٍ فَقالَ ما أَنا زَوَّجتُ عل?اً، وَ لکنَّ اللهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ زَوَّجَهُ... ، أَوح? اللهُ إل? السِّدر?ِ أن انثر? ما عَل?ک، وَ نَثَرت الدُرَّ و الجواهرَ و المَرجانَ...؛41
از جابر بن عبدالله انصار? روا?ت شده است، هنگام? که پ?امبر(ص) حضرت فاطمه(س) را به ازدواج ام?رالمؤمن?ن(ع) درآورد، گروه? از قر?ش نزد و? آمدند و گفتند: شما او را با مهر ناچ?ز? به ازدواج عل?(ع) درآورد?د. پ?امبر(ص) فرمودند: «من او را به ازدواج عل?(ع) درن?اوردم؛ بلکه خداوند آن ازدواج را منعقد کرد و ... خداوند به سدره المنته? دستور داد تا آنچه که دارد بر فاطمه(س) نثار کند. پس آن دُرّ و جواهر و مرجان خود را نثار نمود.»
در «تفس?ر ع?ّاش?»، حد?ث? آمده است که مقام زهرا? اطهر(س) را ا?ن‌گونه ب?ان م?‌کند:
لقد نَحَلَ اللهُ طوب? ف? مهر فاطمه(س) و جَعَلَها ف? دار عل?ّ بن اب?‌طالب(ع)؛42
خداوند درخت طوبا را در مهر حضرت فاطمه(س) به او بخش?د و آن را در خانه عل?(ع) قرار داد.
عبدالوهّاب شعران? در کتاب «ال?واق?ت و الجواهر» آورده است:
اگر تو بگو?? اصل شجره طوب? در کدام منزل از بهشت است، جواب ا?ن است که مح??ّ ‌الدّ?ن در «فتوحات» و ش?خ ابن اب? منصور در رساله خود گفته‌اند: اصل شجره طوب? در منزل عل?ّ بن اب?‌طالب(ع) است، به سبب ا?نکه شجره طوب? حجاب مظهر نور فاطمه زهرا(س) است. پس ه?چ ‌?ک از هشت درِ بهشت و نه خانه‌ا? و نه مکان? به آن درجه ن?ست؛ مگر ا?نکه در آن شاخه‌ا? از شجره طوب? است که غالب مردم نم?‌دانند اصل آن در کجاست ... و تمام?ّت ا?ن نعمت ن?ست، مگر به جهت ا?نکه سرّ هر نعمت? که در بهشت است و هر نص?ب? که در آن به اول?ا م?‌رسد، مُتفرِّع از نور فاطمه(س) است.43
بنابرا?ن، مرتّب او را م?‌بوس?د و م?‌فرمود:
«فَکُلمَّا اشتَقتُ اِل? الجَنَّ?ِ قَبَّلتُها وَ ما قَبَّلتُها الّا وَجَدتُ رائح?َ شجره طوب? منها؛44
هر گاه که مشتاق بهشت م?‌شوم، او را م?‌بوسم و بو? درخت طوب? را استشمام م?‌کنم.»
ن?ز جمله «فَانَا اِذا إشتَقتُ اِلَ? الجَنَّ?ِ اَدنَ?تُها (فاطمه) فَشَممتُ ر?حَ الجَنَّ?ِ؛45
پس من هنگام? که مشتاق بهشت م?‌شوم، به او نزد?ک م?‌شوم و بو? بهشت را استشمام م?‌نما?م.»
حال به وجود حرف «ط» در ا?ن واژه‌ها نگاه? ب?نداز?م: مصطف?، فاطمه، عل?ّ بن اب?‌طالب. ضمن ا?نکه در نام د?گر ائمّه حرف «ط» د?ده نم?‌شود. از حضرت موس? بن جعفر(ع) نقل شده که و? به نقل از پدرانش فرمودند:
«از پ?امبر درباره طوب? سؤال شد. فرمود: «درخت? است که اصل آن در خانه من و شاخه‏ها? آن در خانه‏ها? اهل بهشت است.» سپس بار د?گر از حضرتش سؤال کردند. فرمود: «اصل آن در خانه عل? است.» علّت را سؤال کردند. فرمود: «خانه من و عل? در بهشت، در ?ک مکان است.»46
طوب? به وجود هر سه گره خورده است. بار د?گر به حرف «ط» در ا?ن آ?ه دقّت کن?م. «إنّا أعط?ناکَ الکوثر»47 فاطمه کوثر است و نور خدا «?ر?دون لِ?طفِئوا نورَ اللهِ بِافواهِهِم...»48 راز فاطمه «و السرّ المستودع ف?ها»49 تا ظهور ناظر طوب?، ?عن? حضرت ول?ّ عصر(عج) پا برجاست.

2. اسرار، ک?ف?ّت و نکات مربوط به ولادت
در مورد تار?خ تولّد حضرت فاطمه(س) اندک? اختلاف وجود دارد؛ امّا از نظر دوست‌داران و پ?روان حق?ق? آن حضرت، تمسّک به نقل ائمّه اطهار(ع)، صح?ح‌تر?ن و قطع?‌تر?ن تار?خ، پنج سال بعد از بعثت، در ب?ستم جماد?‌الآخر هجر? قمر? است. در مورد سال‌ها? ازدواج و شهادت ا?شان، چندان مورد اختلاف وجود ندارد؛ ?عن? ازدواج در سال اوّل ?ا دوم هجرت و شهادت در تار?خ ?ازدهم هجرت؛ امّا در ا?نکه حضرت در ا?ن وقا?ع چه سنّ? داشته‌اند، مورد اختلاف است و آن به تع??ن زمان ولادت ا?شان بستگ? دارد.
آنچه که مسلّم است، ولادت آن حضرت بنا بر روا?ات بعد از بعثت اتّفاق افتاده است:
أَنَّ فَاطِمَ?َ(س) وُلِدَتْ بَعْدَ مَا أَظْهَرَ اللهُ نُبُوَّ?َ أَبِ?هَا ‏بِخَمْسِ سِنِ?نَ وَ قُرَ?ْشٌ تَبْنِ? الْبَ?ْتَ وَ رُوِ?َ أَنَّهَا وُلِدَتْ فِ? جُمَادَ? الْآخِرَ?ِ ?َوْمَ الْعِشْرِ?نَ مِنْهُ سَنَ?َ خَمْسٍ وَ أَرْبَعِ?نَ مِنْ مَوْلِدِ النَّبِ?ِّ(ص)؛50
همانا فاطمه(س) بعد از ا?نکه خداوند نبوّت پدرش را آشکار کرد، متولّد شد. حضرت فاطمه(س) در سال پنجم، در حال? که قر?ش «خانه کعبه» را بنا ?ا تعم?ر م?‌کرد، در روز 20 جماد? الآخر در سنّ 45 سالگ? پ?امبر(ص) متولّد شد.
همچن?ن آمده است:
رُوِ?َ أَنَّ فَاطِمَ?َ(س) وُلِدَتْ بِمَکَّ?َ بَعْدَ الْمَبْعَثِ بِخَمْسِ سِنِ?نَ وَ بَعْدَ الْأَسْرَ? [الْإِسْرَاءِ] بِثَلَاثِ سِنِ?نَ فِ? الْعِشْرِ?نَ مِنْ جُمَادَ? الْآخِرَ?ِ؛51
روا?ت شده که فاطمه(س) در «مکّه»، پنج سال بعد از بعثت ـ سه سال بعد از معراج ـ در روز ب?ستم جماد? ‌الآخر متولّد شده است.
به نظر قو?، ا?ن بازساز? کعبه برا? بار دوم بوده است.
تار?خ ولادت حضرت فاطمه(س) مسئله بس?ار مهمّ? است؛ ز?را ثبت دق?ق ا?ن وقا?ع، مستندات تار?خ? را قو?‌تر م?‌کند و مسئله ازدواج و به خصوص شهادت آن حضرت را ن?ز دق?ق‌تر و آشکارتر م?‌سازد و شا?د هم?ن اختلاف در ولادت ا?شان، همانند مخف? ‌بودن قبرش از اسرار اله? باشد. البتّه ما در ا?ن نوشتار در پ? اثبات زمان و سال تولّد ا?شان نم?‌باش?م. درباره حوادث، رو?دادها و نکات زمان تولّد ا?شان م?‌توان به نکات ز?ر اشاره نمود:

1 ـ 2. تکلّم حضرت فاطمه(س) با مادر خو?ش در زمان باردار?
هنگام? که حضرت خد?جه(س)، با پ?امبر(ص) که فرد? ?ت?م و فق?ر بود، ازدواج نمود، زنان مکّه از او دور? م?‌گز?دند، به او وارد نم?‌شدند و سلام نم?‌کردند. از ا?ن‌ رو، حضرت خد?جه(س) احساس تنها?? م?‌نمود.
فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَ?َ(س) صَارَتْ تُحَدِّثُهَا فِ? بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ کَانَتْ خَدِ?جَ?ُ تَکْتُمُ ذَلِکَ عَنْ رسول ‌الله(ص) فَدَخَلَ ?َوْماً وَ سَمِعَ خَدِ?جَ?َ تُحَدِّثُ فَاطِمَ?َ فَقَالَ لَهَا ?َا خَدِ?جَ?ُ مَنْ ?ُحَدِّثُکِ قَالَتِ الْجَنِ?نُ الَّذِ? فِ? بَطْنِ? ?ُحَدِّثُنِ? وَ ?ُؤْنِسُنِ?؛52
زمان? که به فاطمه باردار شد، حضرت فاطمه(س) در بطن حضرت خد?جه با او حرف م?‌زدند و او را به صبر و شک?با?? دعوت م?‌نمودند. حضرت خد?جه حرف زدن فاطمه(س) با خود را از پ?امبر(ص) مخف? م?‌کرد تا ا?نکه روز? رسول خدا شن?د که حضرت با فاطمه(س) صحبت م?‌کنند. فرمودند: «با چه کس? سخن م?‌گو??؟» عرض کرد: جن?ن? که در شکم من است، پ?وسته با من حرف م?‌زند و موجب آرامش من م?‌شود.
حضرت فاطمه(س) علاوه بر لقب امّ اب?ها، مادر خود را ن?ز در حالت جن?ن?، به صبر و شک?با?? دعوت م?‌نمود.

2 ـ 2. بشارت به دختر بودن جن?ن و ادامه نسل با برکت پ?امبر(ص) توسط آن جن?ن
پ?امبر(ص) به حضرت خد?جه(س) فرمودند:
«هَذَا جَبْرَئِ?لُ ?ُبَشِّرُنِ? أَنَّهَا أُنْثَ? وَ أَنَّهَا النَّسَمَ?ُ الطَّاهِرَ?ُ الْمَ?ْمُونَ?ُ وَ أَنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَ? سَ?َجْعَلُ نَسْلِ? مِنْهَا وَ سَ?َجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّ?ً فِ? الْأُمَّ?ِ ?َجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِ? أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْ?ِهِ؛53
جبرئ?ل به من خبر داد که آن جن?ن دختر است و نسل? پاک و مطهّر دارد و خداوند متعال نسل مرا از ذر?ّه او قرار خواهد داد و از نسل او امامان? خواهند آمد که پس از من و بعد از اتمام وح?، خل?فه‌ها? اله? بر رو? زم?ن خواهند بود.»
نکته مهمّ ا?ن قسمت، آن است که معمولاً نسل هر فرد? از طر?ق فرزند ذکور و? ادامه م?‌?ابد و اصطلاحاً به کس? که فرزند پسر ندارد، ابتر م?‌گو?ند؛ ول? از رازها? د?گر وجود مقدّس حضرت زهرا(س) ا?ن است که در آن جامعه جاهل? و د?دگاه? که نسبت به دختر داشتند، نسل برتر?ن انسان جهان هست? از طر?ق او ادامه م?‌?ابد و خل?فه‌ها? اله? از دامن او رشد ?افته و زم?نه‌ساز سعادت انسان? م?‌گردند.

3 ـ 2. حضور چهار زن برتر جهان هنگام تولّد
هنگام? که زمان فارغ شدن و وضع حمل زن? م?‌رسد، معمولاً زن‌ها برا? کمک به او م?‌شتابند؛ ول? هنگام? که حضرت خد?جه(س) به زنان قر?ش و بن?‌هاشم پ?غام کمک فرستاد، آنها با ک?نه‌ا? که از ازدواج ا?شان با پ?امبر(ص) به دل داشتند، از کمک به او سر باز زدند و به ?ار? او ن?امدند. در ا?ن هنگام، خدا?? که تمام مقدّمات و برنامه‌ر?ز? خود را برا? تولّد ا?ن بانو، آماده و مه?ّا ساخته بود، رسولان خود را برا? ?ار? فرستاد:
«دَخَلَ عَلَ?ْهَا أَرْبَعُ نِسْوَ?ٍ طِوَالٍ کَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِ?‌هاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ فَقَالَتْ لَهَا إِحْدَاهُنَّ لَا تَحْزَنِ? ?َا خَدِ?جَ?ُ فَإِنَّا رُسُلُ رَبِّکِ إِلَ?ْکِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُکِ أَنَا سَارَ?ُ وَ هَذِهِ آسِ?َ?ُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِ?َ رَفِ?قَتُکِ فِ? الْجَنَّ?ِ وَ هَذِهِ مَرْ?َمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ صَفْرَاءُ [صَفُورَاءُ] بِنْتُ شُعَ?ْبٍ؛54
چهار زن بلند قامت و نوران? بر او وارد شدند که ب?شتر، زنان بن?‌هاشم بودند. حضرت خد?جه چون آنها را د?د، ترس?د. ?ک? از آنان گفت: ا? خد?جه! ناراحت مباش؛ چرا که ما را پروردگارت به سو? تو فرستاده است. ما خواهران تو هست?م؛ من ساره هستم و ا?شان آس?ه، دختر مزاحم، رف?ق تو در بهشت، ا?ن مر?م، دختر عمران و ا?شان صفورا، دختر شع?ب است.
چهار زن برتر جهان، همراه حضرت خد?جه(س) از برا? چن?ن امر مهمّ? مأمور شده و کمر به خدمت چن?ن وجود? بسته بودند.

4 ـ 2. نوران?‌شدن خانه‌ها? مکّه و سرتاسر غرب و شرق زم?ن
«فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَ?‏ الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّ? دَخَلَ بُ?ُوتَاتِ مَکَّ?َ وَ لَمْ ?َبْقَ فِ? شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِ?هِ ذَلِکَ النُّورُ؛55
پس هنگام? که حضرت فاطمه(س) پا به عرصه زم?ن نهاد، نور? عظ?م از ا?شان بلند شد تا ا?نکه ا?ن نور به تمام خانه‌ها? مکّه داخل شد و در شرق و غرب زم?ن، جا?? از ا?ن نور خال? نماند. ا?ن همان «مثلُ نورِهِ کَمِشکا?»56 و «نور الله»57 است.»
شکوفه‌ها، شگفت‌زده از طراوات نوزاد? شدند که عطر خدا را به همراه داشت و ستارگان، خ?ره در س?ما? طفل? شدند که نور آفر?دگار در آن باز تاب?ده بود و حضرت خد?جه(س) شادمان از ولادت دختر? که بو? عصمت م?‌داد و طعم بهشت داشت.

5 ـ 2. خوراندن آب کوثر به حضرت فاطمه(س)، شست‌وشو با آن و لباس‌ها? بهشت?
پس از آنکه حضرت متولّد شد، زن? که در مقابل حضرت خد?جه(س) بود، آن نوزاد را گرفت، اندک? از آب کوثر که قبلاً توسط حورالع?ن آماده گشته بود، به او خوران?د و در آب کوثر شست‌وشو داد و با دو پارچه سف?د رنگ که از ش?ر، سف?د‌تر و از مشک و عنبر خوش‌بوتر بودند، ?ک? را بر بدن نوزاد و د?گر? را بر سر او بست.58
ا?ن نوزاد همان کوثر، حق?قت خ?ر فراوان است که خداوند وعده‌اش را به پ?امبر(ص) داده بود که: «ما به تو کوثر عطا م?‌کن?م.»

6 ـ 2. شهادت بر توح?د، نبوّت و امامت، اوّل?ن و آخر?ن رسالت
حضرت فاطمه(س)
نوزاد در بدو تولّد خود، لب به سخن گشود:
«فَنَطَقَتْ فَاطِمَ?ُ(س) بِشَهَادَ?ِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَنَّ أَبِ? رسول‌الله(ص) سَ?ِّدُ الْأَنْبِ?َاءِ وَ أَنَّ بَعْلِ? سَ?ِّدُ الْأَوْصِ?َاءِ وَ أَنَّ وُلْدِ? سَ?ِّدُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَ?ْهِنَّ وَ سَمَّتْ کُلَّ وَاحِدَ?ٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا؛59
خدا?? جز الله ن?ست. پدرم رسول خداست و سرور تمام انب?ا. همسرم عل? مرتض?(ع)، سرور تمام اوص?ا و فرزندانم حسن و حس?ن: سرور تمام بن?‌آدم.
سپس نام تک‌تک فرزندان [معصومش] را برد و بر آنها سلام کرد.»
ا?نکه د?گران چه م?‌اند?ش?دند، مهم ن?ست؛ ما را هم?ن حد?ث بس است برا? صراط مستق?م. آنها?? که ا?ن حد?ث را باور ندارند، به سراغ آ?ات «قرآن کر?م» بروند؛ آن هنگام که حضرت مر?م(س) فرزند خود را به رو? دست به م?ان آماج ت?ر تهمت‌ها و ناسزاها آورد، حضرت ع?س?(ع) لب به سخن گشود و فرمود:
«اِنّ? عَبدُالله آتانِ? الکتابَ و جَعَلَن? نَب?ا؛60
من بنده خدا?م. به من کتاب داده است و مرا پ?امبر قرار داده است.»
حال چگونه ا?ن نوزاد سخن نگو?د که خود، دختر اشرف انب?ا و همسر و مادر ?ازده انسان برتر از حضرت ع?س?(ع) است؟

7 ـ 2. بشارت اهل بهشت برا? تولّد حضرت فاطمه(س)
در بخش? از حد?ث آمده است که حضرت فاطمه(س) به حورالع?ن بهشت? لبخند زد:
«ضَحِکْنَ إِلَ?ْهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِ?نُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ الْجَنَّ?ِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلَادَ?ِ فَاطِمَ?َ(س)؛61
حورالع?ن و اهل بهشت ?کد?گر را برا? تولّد فاطمه(س) بشارت گفتند.»
ا?ن‌چن?ن است که خداوند و بهشت به وجود او افتخار م?‌کند.
و َإفتَخَرَ جبرئ?لُ بِکَونِهِ مِنهُم؛62
جبرئ?ل از ا?نکه از آنها (خاندان پ?امبر) باشد، افتخار م?‌کند.

8 ـ 2. رشد معجزه‌سان حضرت فاطمه(س)
کَانَتْ تَنْمِ? فِ? کُلِّ ?َوْمٍ کَمَا ?َنْمِ? الصَّبِ?ُّ فِ? شَهْرٍ وَ فِ? شَهْرٍ کَمَا ?َنْمِ? الصَّبِ?ُّ فِ? سَنَ?ٍ؛63
حضرت فاطمه(س) در هر روز به ‌اندازه‌ا? رشد م?‌کردند که بچّه‌ها? د?گر در ماه به آن اندازه رشد م?‌کنند و هر ماه تا به حدّ? که بچّه‌ها? د?گر در ?ک سال.

9 ـ 2. اذان و اقامه گفتن پ?امبر(ص) در گوش حضرت فاطمه(س)
از حضرت عل?(ع) روا?ت شده:
«هنگام? که فاطمه(س) متولّد شد، پ?امبر(ص) وارد شد و در گوش راست حضرت فاطمه(س) اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و پ?امبر(ص) با هر کس مانند ا?ن انجام داد، از ش?طان در امان ماند.»64
و ا?ن تازه آغاز? بود برا? رازها? پ?چ?ده حضرت فاطمه(س) و ما فقط م?‌توان?م بگو??م:
الّلهمَّ صَلِّ عل? فاطم?َ و أب?ها و بَعلِها وَ بَن?ها و السِّرالمُستَودِعِ ف?ها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُکَ.
و از او بخواه?م: «?ا فاطم?ُ! إشفَع? لَنا ف? الجَنَّ?ِ»
لا تَقسَ فَضلَهُم لِلأنب?اء أجَل فَإنَّ سَلمانَهُم بعدَ تصغ?رِ سل?مانُ؛65
فضل و برتر? آنها را با انب?ا ق?اس نکن؛ همانا سلمانِ آنها را اگر (با لفظ) کوچک کن?، سل?مان م?‌شود.

پ?‌نوشت‌ها در دفتر مجلّه و همچن?ن در کتاب ارزشمند «بدان?د من فاطمه هستم.» که به زود? از سو? انتشارات موعود چاپ م?‌شود، موجود است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی