کانون فرهنگی و هنری اسرار روداب

مسجد جامع روداب

در میهمانی ملکوت

شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۱۶ ق.ظ
باز آمد? به بزم باده نوشان شک?با که دلارام عاشقان شو?.
باز آمد? که دل بر? و جان ب?اور? و نس?م صبح صفا در گ?سو? مهرخان ب?فکن?.
چه مهربان ?ار و چه ن?کو ان?س و چه ز?با ند?م من? ا? اهل غمزه و اغماض، ا? ماه ب? مثال!
ند?م بد? بودم و ند?ده انگاشت? و باز به سراغم آمد?!
دوباره مرا به م?همان? ملکوت م? خوان? و شرم، زبان اجابتم بسته است و بغض حسرت از گذشته ? خو?ش، راه رها?? از نا? ب? نوا?? ام م? کاود.
جفا کردم، از تو وفا د?دم.
د?ده به رو?ت بستم و ابواب عفو به رو?م گشود? و عاشقانه سف?ر رحمت دلدارمان شد?.
اشک انابه و له?ب دل و التهاب نگاهم بب?ن و ببخشا? و سلام صم?م مرا دوباره پذ?ر و نامه ? ض?افت از من در?غ مدار!
تو رسول نگار و عشوه ? عرش و کرشمه ? احسان حب?ب من و بشارت عنا?ت او??.
ا? ماه دلارا? صائمان، رمضان!
به سراچه ? قلب غر?بم خوش آمد?!
مهجور? من از راه فائز?ن قدر، حرمان هماره من است و دلجو?? تو م? جو?م.

سحرت را دوست م? دارم و هلالت بسان ابرو? ?ار است و شبانگاهت عطر ن?ا?ش مولادارد.
عطش تو عاشورا?? است و ص?ام، م?ثاق ما با ق?ام ?اران ن?نواست.
غروب تو، طلوع فرحت ا?مان?ان است و خرسند? دوست؛ و طلوعت غروب رذ?لت و ر?من? در آفاق انفاس روزه دار.
رمضان، ا? موسم غفران و غوغا? عفو!
تو ض?افت جمع عل? جو?ان و محفل انس عاشقان مولا??!
عطشناک? ما در رؤ?ت هلال تو، عطش د?دار ام?ر عدل و عاطفه، عل? (ع) است.
نکهت ولا?ت از لحظه ها? آسمان? تو م? خ?زد و جان را به جنان وال?ان م? خوان?.
عجبا از ا?ن ض?افت عظما و محفل ز?با و نشور ب? همتا!
ا?نک آ?ا بانگ چاووش رحمت را م? شنو?؟
مباد از کاروان ن?ا?شگران و نمازگزاران و سخا صفتان جدا افت? و ند?م حرمان و حسرت شو?.
در ماه مهرورزان و در ساحل ز?با? ا?مان?ان، آماده ? آن شو که تن به در?ا? ناپ?دا کرانه ? قدر بسپار? و همپا? طاهران در واد? فطر پا گذار? و آنگاه به مد?نة الا?ثار عاشورا رس?.

پروردگارا!
ص?ام و افطار و سحر و ن?ا?ش و نماز و قنوت و سجود و رکوع مان، بهانه ? تماشا? ?ک نگاه ناز توست؛ در?غ مان مدار. تشنه ? آب و گرسنه ? طعام ن?ست?م.
ما تشنه د?دار تو??م ا? نور زم?ن و سماوات!
س?ه رو??م و در سپ?د? بحر عنا?ت خو?ش، غس?ل مان کن و با دل? پاک?زه بر خوان ض?افت رمضان، اذن جلوس مان ده.
شکرا که انتظار? تلخ به سرآمد و وصل ش?ر?ن ?ار، حاصل شد.
ا?نک سپ?ده، غال?ه دان عطر ن?ا?ش م? شود.
عطش رمضان، تذکار عطش عاشوراست.
لب ها? خشک روزه داران، حس?ن (ع) را زمزمه م? کنند.
تلظ? کام تشنگان، شوق وصال در?ا? ا?ثار اباالفضل (ع) در ساحل ارادت است.
رمضان، مقدمه ? محرم است.
قدر، دروازه ? شهر ن?نواست.
ص?ام، طل?عه ? ق?ام است و صائم?ن، طلا?ه داران سپاه قائم آل ?اس?ن (عج).
در بهار وصل سالکان?م و توف?ق حضور? دوباره در حلقه ? صالحان و دلدادگان دلارام ?افته ا?م و ا?ن شا?ان شکر در آستان خالق است.

دل ها?مان را فرش راه ?ار م? کن?م و با سوز عاشقانه و ترنم واژه ها? زلال وح?، قدوم بهار ?اران و فصل وصل بهار? دلان را خوشامد م? گو??م.
در ماه قربت و غفران، حجاب ها? ظلمت و نور، زدوده شده، جمال ب? مثال نگار در رواق د?دگان دلدادگان، هو?دا خواهد شد. ب?ا??د حضورمان در م?همان? خدا را باور کن?م، غبار خود از خود بروب?م و در جر?ده ? رمضان ثبت نام کن?م.
?اران رمضان و ?اوران عاشورا!
گوارا?تان باد خوشگوار? ض?افت نور.
ا? م?همانان ملکوت! التماس دعا.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی